مقالات آموزش سخنراني



در گفتگو با سخنرانان با تجربه و کهنه‌کار متوجه حقايقي مي‌شويم که شايد بيان آن‌ها بعد از گذشت سال‌ها از فعاليت حرفه‌اي براي خود آن‌ها هم خنده‌دار و خاص باشد. مثلا يکي از سخنرانان که اتفاقا شهرت زيادي در حوزه فعاليت خود داشت درباره ميزان مشارکت خودش در گفتگو و سخنراني‌هايي که قبلا شرکت مي‌کرد به نکته خاصي اشاره مي‌کرد. به اين صورت که هر وقت در جلسه يا همايشي که افراد مختلفي در آن سخنراني مي‌کردند حضور داشت معمولا سوالات زيادي ذهنش را درگير مي‌کرده است؛ اما به محض آن که براي پرسيدن سوالاتش اراده مي‌کرد ضربان قبلش بالا مي‌رفت، نفس‌هايش به شماره مي‌افتاد و در نهايت از اين که سوالش را بپرسد يا در يک گفتگو به اظهار نظر بپردازد پشيمان مي‌شد و به خود مي‌گفت: دفعه بعدي با اعتماد به نفس بيش‌تري حاضر مي‌شوم و سوالاتم را مي‌پرسم! شما هم مثل اين سخنران در ابتداي فعاليت کاريتان منتظر افزايش اعتماد به نفس و آن نيروي شگرفي هستيد که انگار قرار است به يک باره ظهور و معجزه کند؟!


 


افزايش اعتماد به نفس


خيلي از اوقات ما توانايي و علم گفتگو را داريم. خيلي از اوقات انگيزه ما به واسطه همين دانشي که به دست آورده‌ايم بالا و بالاتر مي‌رود و به جايي مي‌رسد که تصميم مي‌گيريم در سخنراني‌ها، گفتمان‌ها، همايش و کنفرانس‌ها حضوري متفاوت داشته باشيم. اما همين عامل کمبود اعتماد به نفس باعث مي‌شود کنار بکشيد مبادا به مشکل فراموشي جملات در سخنراني دچار شويد، مبادا بعد از سخنراني سوالاتي از شما بپرسند که ندانيد و هزار و يک مبادايي که هرگز به درد روز مبادا يعني چالش‌برانگيزترين لحظات سخنراني حرفه‌اي نمي‌خورند!



ما در دانشگاه زندگي رويکرد متفاوتي نسبت به کسب يا افزايش اعتماد به نفس افراد براي حضور در مجامع مختلف داريم. همراه ما باشيد تا ببينيد چه طور بعد از مطالعه آموزش امروز رويکرد شما نيز از اين رو به آن رو مي‌شود!


براي سخنراني کردن منتظر افزايش اعتماد به نفس خود نباشيد!


سخنراني کردن به جز اعتماد به نفس به مواد و ابزار مهم‌تري نياز دارد. پس خودتان را معطل اعتماد به نفس نکنيد چون اين مسير پارادکس‌هاي بسياري دارد!


 


افزايش اعتماد به نفس


اعتماد به نفس و تناقض‌هاي بي‌شمارش!


اغلب ما نياز داريم توانايي کافي را کسب نماييم تا اعتماد به نفس پيدا کنيم. البته اين امري طبيعي است چون باعث احساس امنيت ما مي‌شود. اما در اين بين تناقض‌هاي زيادي وجود دارد!


تناقض از آن جايي منشا مي‌گيرد که اعتماد به نفس در واقع باور ما براي انجام يک کار است و به دست آوردن اين باور تا زماني که ما کاري را انجام دهيم تقريبا دشوار است. اين در حالي است که اعتماد به نفس مقدم بر يک فعاليت خاص نيست؛ بلکه فعاليت ما با اعتماد به نفس دنبال مي‌شود و پيش مي‌رود! بنابراين اگر اکنون منتظر افزايش به نفس خود براي انجام يک فعاليت خاص خصوصا سخنراني هستيد بدانيد که اين فرآيند زماني بسيار طولاني خواهد بود!


ضمنا توجه داشته باشيد که پيش از به دست آوردن اعتماد به نفس، شما به شجاعت و رشادت بالايي نياز داريد!


براي افزايش اعتماد به نفستان شجاع باشيد!


وقتي که در حال فکر کردن به يک سخنراني هستيد و خودتان را روي صحنه، درست آن بالا، مي‌بينيد که در حال سخنراني و مشارکت در پرسش و پاسخ بعد از سخنراني با مخاطبان هستيد و بلافاصله بعد از آن تصميم مي‌گيريد تا اعتماد به نفس کافي پيدا نکرديد اين کار را انجام ندهيد، تنها چيزي که اين لحظه بر شما غالب شده است ترس است!


مقالات سخنراني و فن بيان را کليک کنيد


دانشگاه زندگي را اينجا دنبال کنيد


همه ما دچار حواس‌پرتي هستيم. حواس پرتي‌هاي گذرا يا دائمي‌ که در برخي افراد شديدتر و در برخي خفيف و حتي نادر است. اين ذهن مشوش در گيرودار زندگي و با درگيري شغلي گرفتارتر مي‌شود و بنابراين طبيعي است اگر سريع موضوع گفتگو را از ياد ببريم، همان لحظه که اسم چيزي را مي‌شنويم بلافاصله به دست فراموشي بسپاريم و يا به جز اين حواس پرتي به طور کلي از شنيدن، يادگيري و کسب مهارت خيلي زود خسته شويم. به جز اين خصلت عمومي، ويژگي‌هاي خاص فردي نيز در کنار اين عامل باعث مي‌شود زماني که براي اولين بار مطلبي را مي‌شنويم، تاثير آن به حداقل برسد بعد از چند ساعت ردّ آن به طور کلي از ذهن پاک شود و بعد از چند روز يا چند هفته تقريبا هيچ اثري از آن باقي نماند. سخنراناني که به خوبي با ساختار ذهني و رواني مخاطبان آشنا هستند، براي رفع اين مشکل از تکنيک مفيد و پرکاربرد پشتيباني از ايده در طول سخنراني استفاده مي‌کنند تا به اين شکل سخنراني ماندگارتري داشته باشند؛ اما چه طور؟


در ترفند پشتيباني از ايده، يک سخنران تلاش دارد با تکرار اما از راه‌هاي خلاقانه، خشکي و يکنواختي سخنراني را از بين ببرد، مخاطبي که دچار بي‌حولگي و کسالت شده است را بيدار کرده و در عين حال با بارها پافشاري روي يک مطلب آن را در ذهن مخاطب تثبيت کند. هر چند که اين امر در سخنراني‌هاي کوتاه تقريبا عملي نيست اما سخنراني‌هاي طولاني‌تر قطعا به اين ترفند نياز دارند.


براي اين که يک ايده را در خلال سخنراني تقويت کرده و به زبان‌ ساده‌تر تا آخر پشت آن بايستيم ابتدا بايد با مفهوم بحث آشنا شويم و سپس انواع ترفندهاي شناخته‌شده را بررسي کنيم.


پشتيباني از ايده براي ماندگار کردن سخنراني


بر خلاف بسياري از ما که بحث را عمدتا نتيجه يک تنش بين دو طرف مي‌دانيم و با شنيدن اين کلمه به ياد چالش و حتي مشاجره مي‌افتيم، واژه “بحث” ريشه‌اي لاتين دارد که در زمان قديم و طي آن معمولا اختلاف نظر منتج به صلح و دوستي مي‌شده است. هر بحث دو بخش کلي دارد: پشتيباني و سپس نتيجه‌گيري.





مشاهده مقاله  چهار مشکل سخنراني در وبينار و نحوه برطرف نمودن آنها




در بخش پشتيباني از جملاتي به عنوان شاهد و براي تثبيت ايده استفاده مي‌کنيم و در نهايت هم در نتيجه‌گيري اصل مطلب را تلخيص مي‌کنيم. فرض کنيد در يک سخنراني مرتبط با پيشگيري از چاقي از دوران کودکي قرار داريد. اگر قرار باشد پشتيباني از ايده داشته باشيد تا نهايتا به يک نتيجه‌گيري قوي برسيد بايد از چنين الگويي استفاده کنيد:



  1. چاقي در سنين بالا ارتباط تنگاتنگي با استفاده از فست فود در دوران کودکي دارد

  2. چاقي کودکان ارتباط نزديکي با ابتلا به ديابت نوع دو در بزرگسالي دارد؛ عاملي که با تاثيرات زنجيره‌وار منفي زيادي روي سلامت دارد


نتيجه‌گيري: با توجه به عوارض اين سبک زندگي، از همين حالا و از سنين پايين بايد رژيم غذايي کودکان را متناسب با سن آن‌ها سالم‌سازي و تعديل کرد


پشتيباني از ايده براي ماندگار کردن سخنراني


چنين نتيجه‌گيري که با پشتيباني از ايده از همان ابتدا انجام مي‌شود منتج به بحث مي‌شود. فکر مي‌کنيد به راه انداختن بحث در سخنراني چه فايده‌اي دارد؟


بحث؛ اساس يک سخنراني موفق و پربازده


مطرح کردن مطالب طوري که بحث‌برانگيز باشد دو فايده اساسي براي سخنران و مخاطبان دارد:



  1. يک سخنراني بحث‌برانگيز موجب دخالت دادن ديگران در بحث مي‌شود؛ طوري که مخاطب تصور مي‌کند ابراز ايده‌هايش در نتيجه‌گيري بحث موثر مي‌شود

  2. پشتيباني از ايده نهايتا منجر به شکل‌گيري بحث مي‌شود. مخاطبي که طي چنين فرآيندي وارد بحث مي‌شود خيلي ديرتر مطالب را فراموش مي‌کند


انواع و اقسام شيوه‌هاي حمايت از ايده


روش‌هاي زيادي توسط سخنرانان در کنفرانس‌ها، اجلاس يا مراسم‌هاي غيررسمي‌تر استفاده مي‌شود:


نقل قول‌ها


نقل قول‌ها به دو صورت مستقيم و غيرمستقيم و در مواقع مختلفي به کار گرفته مي‌شوند:



  1. استفاده از نقل قول مستقيم هنگام روايت مستقيم از يک نويسنده

  2. استفاده از نقل قول مستقيم براي پررنگ کردن بخشي از بحث

  3. استفاده از نقل قول مستقيم براي آناليز و تحليل در طول بحث


مطالب بيشتر ما را کليک کنيد


مثل معروفي وجود دارد که مي‌گويد افراد پيش از سخنراني آماده هستند تا شلاق بخورند اما در مقابل ديگران حاضر نشوند؛ اين در حالي است که در پايان آن حاضر هستند گلوله بخورند و به کار خود ادامه دهند! براي خيلي‌ها سخنراني دستِ کمي از جنگ‌ها و کشمکش‌هاي داخلي يک کشور ندارد. در چنين شرايطي هر بخش از بدن ساز خودش را مي‌زند و هماهنگ کردن متن با آن چه که واقعا روي صحنه اتفاق مي‌افتد تقريبا غيرممکن مي‌شود. سخنرانان بزرگي مثل هانري وارد‌پيچر در ابتدا از سخنراني کردن هراس داشتند اما به سبب شرايط شغلي و مسائلي که با آن درگير بودند مجبور شدند بين تمام بخش‌هاي بدن اتحاد ايجاد و به اين وسيله کم‌تر دست و پاي خود را در سخنراني گم کنند. کارشناسان بر اين باور هستند که شکست‌ها، ترس‌ها و هراس‌هاي ناشناخته بيهوده ما ناشي از باور اشتباه ميان سخنرانان است که تحرک را از سخنراني مي‌گيرد و تمام نقشه‌هاي يک سخنران را نقش بر آب مي‌کند.


پيش از اين اشتباهات نابخشودني در سخنراني را مرور کرديم و دانستيم که بي هدف سخن گفتن، عدم ايجاد اين اشتياق در مخاطب، تنبلي و حرص بيش از حد سخنران از جمله عواملي هستند که باعث شکست او مي‌شوند. به جز اين اشتباهات گاهي سخنران مغلوب تصورات مردود در سخنراني مي‌شود که خيلي زود بايد رد آن‌ها را از ذهن بزدايد. هنوز هم باورهاي اشتباه ديگري ميان سخنرانان وجود دارد که خيلي از سخنرانان بدان گرفتار هستند. در ادامه مروري خواهيم داشت به برخي از اين باورهاي غلط و سپس راه‌هاي دوري جستن از هر يک را بررسي مي‌کنيم.


5 باور اشتباه ميان سخنرانان که بايد از آن‌ها دوري کرد


بخشي از باورهاي غلطي که در ذهن سخنرانان وجود دارد و در آن‌ها به عادت تبديل شده است را با هم مي‌خوانيم:


بازيگري و حرکات تصنعي


ارائه يک سخنران بايد معتبر، اصيل و کاملا طبيعي باشد. يک باور اشتباه ميان سخنرانان اين است که مخاطبان بيش‌تر به سخنران پرسروصدايي که تمايل به خودنمايي و شوخ‌طبعي دارد توجه نشان مي‌دهند و از اين رو سخنران کم کم از خود واقعي و طبيعي خود فاصله مي‌گيرد و شبيه به هر سخنران ديگري مي‌شود که از او الگو گرفته است.





مشاهده مقاله  فن بيان در موفقيت




در اطراف شما فردي آرام و کاملا درونگرا وجود دارد که تا زماني که با او صحبت نکنيد، او هم لب به سخن نمي‌گشايد؟ اگر چنين فردي را در اطراف خود مي‌شناسيد حتما ديده‌ايد وقتي شروع به صحبت کردن مي‌کند همه سکوت اختيار نموده و شش دانگ حواسشان را به سمت او متمرکز مي‌کنند. تجربه نشان داده است که اين وضعيت روحي و چنين سکوتي که بعد از مدتي به اين شکل شکسته مي‌شود خيلي بيش‌تر از يک سخنران پرهياهو که با سعي دارد با حرکات تصنعي جلب توجه کند، مطلوب مخاطبان واقع مي‌شود.


باور اشتباه ميان سخنرانان


هرگز در طول ارائه يک سخنراني يک شخصيت جديد از خود ايجاد نکرده و به جادوهايي که فکر مي‌کنيد به واسطه آن‌ها ممکن است بر مخاطبان پيروز شويد تکيه نکنيد!


چه طور اين باور را در خود ريشه‌کن کنيم؟


به ياد داشته باشيد که مخاطب به يک سخنران واقعي واکنش نشان مي‌دهد؛ سخنراني که همان طور که در صحنه سخنراني حاضر مي‌شود در زندگي واقعي خود نيز حضور داشته باشد. به همين منظور براي از بين بردن اين باور اشتباه ميان سخنرانان به خودتان در زندگي واقعي فکر کنيد. در زندگي خود چه شکلي هستيد؟ چه شخصيتي داريد؟


نقاط بالت و اسلايدهاي بي‌اثر


طراحي و تنظيم عنوان‌ها اسلايدها در سخنراني‌ها يکي از مهم‌ترين بخش‌هاي بصري مي‌باشد که استفاده بيش‌ از حد از بالت‌ها يا اسلايدها آن را ضعيف مي‌کند. اين باور غلط بين همه وجود دارد که تمامي اسلايدها بايد در يک قالب ثابت و واحد تنظيم شوند و به يک شکل باشند. و اين دقيقا همان چيزي است که باعث مي‌شود پاي سخنراني بلنگد!





مشاهده مقاله  چالش هاي آموزش آنلاين در يادگيري را جدي بگيريد




بالت‌ها بخش ديگري هستند که به صورت مکرر در تهيه اسلايدها مورد استفاده قرار مي‌گيرند اما در حقيقت وجود اين نقطه‌هاي توپر بزرگ در هر يک از اسلايدها و در تيم حجم منطقي نيست.


چه طور اين باور را براي هميشه از بين ببريم؟


در صورتي که اطلاعات جزئي زيادي داريد که فکر مي‌کنيد شايد برخي به اين داده‌ها نياز دارند مي‌تواند يک فايل متني را به صورت سند در انتخاب پاورپوينت ضميمه کنيد و آن را در اختيار همه قرار دهيد. به اين روش مي‌توانيد از به کارگيري بالت‌ها به صورت مکرر جلوگيري کنيد. علت اين کار هم مشخص است؛ پاورپوينت‌ تنها ابزاري بصري براي نمايش چکيده‌اي از مطلب يا عناوين به مخاطب است؛ نه يک گزارش چندين و چند صفحه‌اي!


به جاي استفاده از بالت و اسلايدها‌ي بي‌اثر، از تصاوير با کيفيت عالي استفاده کنيد. دقت کنيد که کيفيت تصاوير خيلي بيش‌تر از متون در خاطر مخاطب باقي مي‌مانند


برخي از پاورپوينت تحت عنوان “رسانه نگاه” ياد مي‌کنند. رسانه‌اي که بايد با نگاه لحظه‌اي مرور شود به اندازه همان نگاه هم زمان مي‌برد تا طراحي شود


براي خواندن مقالات فن بيان اينجا را دنبال کنيد


در اين دنياي رنگارنگ هستند کساني که انگار از بدو تولد ميانه خوبي با امواج مثبت نداشته‌اند و هميشه به دنبال سوژه‌اي براي تخليه انرژي منفي خود هستند و البته هستند افرادي با همين روحيه که به صورت کاملا اتفاقي در سخنراني شما شرکت مي‌کنند!


ما به صورت ذاتي پذيراي نظرات مثبت هستيم و جالب است که در ميان چندين و چند بازخورد نظير “سخنران کارکشته‌اي بود” يا “توانست به خوبي سخنراني کند”، دقيقا آن نظري توجه ما را به خود جلب مي‌کند که حاوي بار منفي است و به زبان ساده‌تر دلمان را به درد مي‌آورد! حقيقت اين است که در چنين شرايطي راه برگشتي وجود ندارد. شما وارد سخنراني شده‌ايد و بايد تمام ريسک‌هاي آن را به جان بخريد. در عين حال برخي از بازخوردها غيرقابل تحمل مي‌شوند و باعث مي‌شوند کاسه صبرتان لبريز شود. در چنين شرايطي بايد کفش آهنين بپوشيد و به مقابله با تمام دشواري‌هاي اين مسير بپردازيد. ترفندهايي که در ادامه مي‌خوانيد به مديريت بازخورد و نظرات در سخنراني کمک مي‌کند تا اين راه را ساده‌تر پشت سر بگذاريد.


مديريت بازخورد و نظرات سخنراني که دلتان را به درد مي‌آورند!


به طور کلي بعد از ايجاد فضاي انتقادي و کسب بازخورد از مخاطبان، با دو نوع ديدگاه ممکن است در طول سخنراني مواجه شويد:



  • نظرات مرتبط با اجراي شما به عنوان سخنران: اين که شما در يک سخنراني و در جايگاه سخنران نطق داشته‌ايد و در جايگاه اصلي خود قضاوت شويد

  • نظرات مرتبط با ارتباط گرفتن با مخاطب: اين که متن سخنراني چه قدر قوي بوده است تا با مخاطب به خوبي ارتباط برقرار کند و روي آن‌ها اثر بگذارد





مشاهده مقاله  11 مکان براي يادگيري رايگان مهارت هاي سخنراني انگليسي




 


مديريت بازخورد


در اغلب موارد به عنوان يک سخنران بايد سعي کنيد مورد اول را ناديده بگيريد. جايگاه شما دير يا زود به عنوان يک سخنران تثبيت مي‌شود. آن چه که ممکن است تا پايان سخنراني ادامه پيدا کند نيتي و عدم برقراري ارتباط با متن توسط مخاطب باشد.


پذيراي هر نقدي باشيد تا کم‌تر آزرده شويد!


نقد شدن و مورد نقد قرار گرفتن قطعا براي هيچ کسي خوشايند نيست. خصوصا اگر اين نقد در ارتباط با عملکرد حرفه‌اي و زحماتي باشد که شما در اين مسير متحمل شده‌ايد.


حتما مي شناسيد آدم هايي را که براي موفقيت خود اين سختي ها را به جان مي خرند و به دنبال انتقادات هستند. اين عده انگشت شماري که به ندرت در اطراف ما پيدا مي‌شوند هميشه آغوششان براي گرفتن بازخوردهاي منفي در قالب انتقادات باز است. ديد آن ها نسبت به انتقاداتي که به آن ها وارد مي شود باز مي‌ماند و هرگز در برابر نقدها حالت دفاعي ندارند.


تجربه نشان داده است اگر بازخورد شما نسبت به يک بازخورد، باز و مثبت باشد بسياري از بازخوردهايي که در آينده دريافت مي کنيد به تحسين تبديل مي شوند!


با اين حال فکر مي‌کنيد چرا معمولا پذيرش بازخوردها براي ما مشکل است و در مديريت بازخورد و نظرات در سخنراني بازمي‌مانيم؟


 


مديريت بازخورد و نظرات


عکس‌العمل ما نسبت به انتقاد امري ذهني و دروني است!


فيدبک‌هايي که به عنوان سخنران در ارتباط با نحوه ارائه خود دريافت مي‌کنيد امري دروني و ذهني هستند. در واقع بازخوردهايي که مي‌شنويم بيش‌تر بيانگر ايدئولوژي و شيوه تفکر فردي است که ما را مورد نقد قرار مي‌دهد تا اين که درباره خود ما باشد. براي اين که بهتر با رواج نقد در زندگي روزمره آشنا شويد بهتر است نگاهي به مثال‌هاي موجود بيندازيد. مثلا بهترين فروشنده آمازون با 5 ستاره حداقل يکي از ستاره‌هاي خود را مديون همين انتقاداتي است که دريافت مي‌کند. در واقع بازخوردها و نظرات داخل صفحات بيانگر اين حقيقت هستند.





مشاهده مقاله  آيا واقعا لياقت سخنراني در حضور ديگران را داريد؟ اين مطلب را بخوانيد (2)




 


مديريت بازخورد و نظرات در سخنراني


براي مقاومت در برابر سختي اين شرايط يک بار براي هميشه بپذيريد که قرار نيست توسط همه مخاطبان پذيرفته و تشويق شويد. شما ممکن است يک جمله را بارها و بارها توسط چندين و چند مخاطب بشنويد؛ مهم آن است که چه طور در اين باره واکنش نشان دهيد و به مديريت بازخورد و نظرات در سخنراني بپردازيد.


انتقادات و کسب تجربه افراد قديمي، باعث نوآوري سخنران مي‌شود


شنيدن ديدگاه‌ها و تجربيات سخنراناني با سبک سنتي که از قوانين محکمي در سخنراني پيروي مي‌کنند به مرور زمان شما را به يک سخنران سنتي تبديل مي‌کند. قوانيني که شايد خيلي از اوقات آن طور که فکر مي‌کنيد جواب نمي‌دهد. به عنوان مثال ممکن است سخنراني بي‌نقصي داشته باشيد و سعي کنيد بدون توهين به ديگران به بررسي و نقد مسائل روز بپردازيد اما همچنان کساني وجود دارند که شما را به خاطر طرز تفکرتان سرزنش کنند.


شما اولين کسي نيستيد که اين قوانين را مي‌شکنيد اما مي‌توانيد ادامه‌دهنده مسير کساني باشيد که با ترفندهاي خلاقانه خود اين مسير را تغيير داده و ثابت کرده‌اند سخنراني از قانون ثابت و تغييرناپذيري پيروي نمي‌کند.


ناگفته نماند که اگر به رهنمودهاي سخنرانان کهنه‌کاري که با روش‌هاي سنتي کار کرده‌اند توجه نکنيد هرگز نمي‌توانيد مسيري خلاقانه را دنبال کنيد. در اين راه اگر قرار باشد به تک تک بازخوردها گوش فرا دهيد و آن‌ها را عملياتي کنيد فرصتي براي عملکرد خلاقانه باقي نمي‌ماند.


 


مديريت بازخورد


بسياري از بازخوردها قطعا ارزش توجه دارند!


چنان چه گفتيم نوع دوم فيدبک‌ها بيش از نوع اول ارزش دارند و توجه به آن‌ها اصل مهمي در مديريت بازخورد و نظرات به شمار مي‌رود. براي مديريت بهتر بازخورد و نظرات به هر سخنراني نظير يک آزمون نگاه کنيد و بدانيد:



  1. پيش از شروع سخنراني فرضيه‌اي در نظر بگيريد که مطابق با آن فکر مي‌کنيد پيام به بهترين شکل ممکن منتقل مي‌شود

  2. فرضيه را اجرايي کنيد

  3. درباره تاثيرگذاري روشتان روي مخاطب داده جمع‌آوري کنيد

  4. از بين فرضيه‌هاي مطرح شده آن يک که نسبت به بقيه برتر است را انتخاب کنيد


مقالات مربوط به فن بيان را اينجا دنبال کنيد


فروشندگان بزرگ فن بيان بسيار خوبي دارند. آن ها توانايي اين را دارند که با خوب  صحبت کردن, ايده ها و راه حل هاي خود را به ديگران منتقل کنند. فروشندگان تا زماني که مهارت هاي ارتباطي خود را افزايش ندهند به اين توانايي دست نمي يابند. در اين مقاله به راهکارهايي براي بهبود فن بيان در فروشندگي ميپردازيم. اگر مي خواهيد يک فروشنده ي توانمند باشيد از اين ايده ها براي بهبود مهارت هاي ارتباطي خود در فروشندگي استفاده کنيد.


توجه کامل به مشتري


وقتي با مشتري در ارتباط هستيد, نگاه کردن به او کافي نيست. شما بايد 100? توجه تان را به او اختصاص دهيد. اين کار باعث مي شود جزئيات را از دست ندهيد و خريدار مجبور نباشد چيزي را چند بار  تکرار کند. واضح است که اگر به مشتري توجه نکنيد او را از دست خواهيد داد.


گوش دادن را تمرين کنيد


براي اينکه مهارت فن بيان در فروشندگي را ياد بگيريد بايد گوش دادن را تمرين کنيد ، اگر خوب گوش ندهيد قطعا صحبت هايتان با مشتري نتيجه خوبي نخواهد داشت.


اغلب، فروشندگان به جاي گوش دادن دقيق به نظرات مشتري ,منتظر نوبت خودشان هستند تا  صحبت کنند و يا به اين فکر ميکنند که بعد قطع شدن صحبت مشتري در چه مورد صحبت کنند.


براي اينکه در ارتباط با مشتري يک شنونده ي فعال باشيد چهار مرحله زير را دنبال کنيد :



  1. انتظارات مشتري را دقيق بشنويد.

  2. عکس العمل مناسب را مطابق با حرف هاي مشتري نشان دهيد و انتظاراتش را درک کنيد.

  3. تاييد کنيد که به درستي متوجه نظرات و انتظاراتش شده ايد.

  4. براي اينکه کاملا نشان دهيد که انتظاراتش را درک کرده ايد از او سوالات مرتبط بپرسيد.


خواندن زبان بدن و کنترل زبان بدن خود را ياد بگيريد


در نظر بگيريد دو نفر جمله اي را مي گويند ,نفر اول صاف نشسته است, لبخند به لب دارد و مستقيم به چشم هاي شما نگاه ميکند. نفر دوم قوز کرده ,با رفتاري بسيار خشک و با نگاهي به اطراف است. با اينکه جملات هر دو نفر يکي است.ولي قطعا تاثير سخنان نفر اول بسيار بيشتر از نفر دوم است.





مشاهده مقاله  با اين ترفندها از تارهاي صوتي خود مثل طلا مراقبت کنيد!




دليلش اين است که ما تقريبا هر چيزي که دلمان مي خواهد را مي توانيم بگوييم ,چه واقعيت داشته باشد چه نه، اما زبان بدن ما اغلب نيت واقعي يا معني واقعي سخنان ما را نشان مي دهد. کسي که مهارت فن بيان در فروشندگي را خوب بداند, بلد است که چگونه زبان بدن ديگران را بخواند طوري که جهت يک مکالمه را پيش بيني کند. او همچنين بسيار مراقب سيگنال هاي ارسالي زبان بدنش نيز هست.


روي تن صداي خود تسلط داشته باشيد


به عنوان فروشنده بايد بدانيد که تن صدا ,لحن حرف زدن، حجم صدا، سرعت مکالمه و حتي کلمات انتخابي شما دقيقا به اندازه زبان بدن ميتواند منظور واقعي شما را برساند و مشتري بوسيله آن مي تواند کلمات شما را تفسير کند. اگر مي خواهيد يک فروشنده حرفه اي شويد بدانيد چيزي که به وسيله آن مي توانيد مشتري را تحت تاثير قرار دهيد صداي شما است.


به خواسته هاي مشتري گوش کنيد از آن ها الگو برداري کنيد و در زمان مناسب بين صحبت هايتان در مورد محصول از آن استفاده کنيد. منظور ما تقليد نيست. سعي کنيد حرف هاي مشتري را با زبان خودتان به او بزنيد. اين روش به برآورده کردن انتظارات مشتري کمک ميکند.


اگر مشتري آرام حرف ميزند ,شما هم سرعت حرف زدنتان را کم کنيد و يا اگر سرعت صحبت کردنشان بالاست شما هم تند تر صحبت کنيد. سعي کنيد لحن و سطح خود را با مشتري مطابقت دهيد . اين طوري او احساس بهتري پيدا مي کند چون فکر ميکند شما زبان او را مي فهميد و ميتوانيد انتظاراتش را براورده کنيد.


همدلي کنيد


ومي ندارد در مورد تمامي انتظارات مشتري به توافق برسيد ، اما حداقل کاري که مي توانيد انجام دهيد اين است که سعي کنيد از نقطه نظر او نيز به مسائل نگاه کنيد.





مشاهده مقاله  کنترل سرعت حرف زدن خود را در سخنراني ها به دست گيريد!




با او همدلي کنيد. مثلا وقتي ميگويد “اين لباس را دوست دارم اما گران است “بهتر است بگوييد “درست است, اما فکر ميکنم ارزشش را دارد.” نه اينکه طوري  برخورد کنيد که او را برنجانيد يا فکر کند شما او را درک نميکنيد.


بهترين فروشنده کسي است که بتواند به خوبي با مشتري ارتباط برقرارکند. نه تنها همدل بودن شما را دوست داشتني تر ميکند، بلکه شانس شما  را براي بسته شدن معامله افزايش مي دهد. هر چقدر سعي کنيد بيشتر مسائل را از ديد مشتري ببينيد بهتر متوجه انتظاراتشان مي شويد در نتيجه بهتر مي توانيد به آن ها کمک کنيد.


در مورد جزئيات صحبت کنيد


فروشندگان بزرگ تنها به خاطر اينکه دراماتيک، زيبا و با فن بيان درست صحبت مي کنند,مشتري را جلب نمي کنند.آن ها  مي توانند يک محصول را همان طور که مطابق با نياز مشتري است به او معرفي کنند و ويژگي هاي مد نظر خريدار را به او نشان دهند. آن ها به خوبي مي دانند که چطور بايد به مشتري کمک کنند تا متقاعد شود که به آن محصول نياز دارد.


کارشناسان فروش باشيد


کاملا مشخص است که اگر در مورد چيزي اطلاعات نداشته باشيد نمي توانيد در مورد آن صحبت کنيد. اگر فروشنده ي محصول خاصي هستيد بايد تمام اطلاعات مربوط به آن را دقيق بدانيد. اگر شما در مورد کسب و کار خود  اطلاعات دقيق نداشته باشيد, مشتري هرگز  به شما اعتماد نخواهد کرد. پس در زمينه فروش محصول خود متخصص باشيد.


آموزش فن بيان را اينجا بخوانيد


دانشگاه زندگي را دنبال کنيد


حتي اگر سخنران حرفه اي و کارکشته اي باشيد و تجربه شما در زمينه سخنراني مثال نزدني باشد به هر حال شما هم مشابه ساير انسان ها با چالش هايي در شروع سخنراني، حين سخنراني و حتي بعد از آن رو به رو مي شويد که اثرات منفي ديگري نظير کاهش اعتماد به نفس افراد را به دنبال دارد. چيز عجيبي نيست؛ حتما شما هم اين چالش ها را تجربه کرده ايد! مثلا وقتي که روي صحنه حاضر شويد و صدايتان بي اراده بلرزد، يا اين که تپش قلب پيدا کنيد و حتي نتوانيد با دست ميکروفون را کنترل کنيد. برخي هم به خاطر استرسي که دارند کلا از تصميم خود صرف نظر مي کنند و سخنراني را براي هميشه کنار مي گذارند. با هر يک از اين چالش ها که رو به رو شويد يک چالش بزرگ تري پيش رو داريد: فراموشي مطالب يا مشوش شدن ذهن که نظم نکات را در مغز شما به هم مي ريزد. به همين دليل در فن بيان و آموزش سخنراني همواره بر مهارت بديهه پردازي يا مهارت بداهه گويي تاکيد مي شود.


بداهه گويي نه تنها يک فن بلکه يک هنر است. هنر خلق چيزهاي جديد در کم ترين زمان و با حداقل امکانات. بديهه پردازي در تمام علوم ديده مي شود. رايج ترين آن را در موسيقي و نواختن يک آهنگ مي بينيم که هنرمند بدون آمادگي قبلي شروع به نواختن قطعه اي دل انگيز مي کند و تحسين تماشاگران را نيز بر مي انگيزد. اما بداهه گويي در فن بيان امري پيچيده تر است؛ چرا که شما زماني مجبور به بداهه گويي مي شويد که معمولا در شرايط عادي قرار نداريد.


به همين دليل و به جهت اهميت مهارت بداهه گويي در آموزش سخنراني درس امروز دانشگاه زندگي را به بررسي همين مهارت اختصاص داده ايم. تا پايان با ما همراه باشيد.





مشاهده مقاله  ابزارهاي حمايتي در سخنراني ؛ نحوه گزينش و به کارگيري آن‌ها (1)




آشنايي با مهارت بداهه گويي و فنون آن


حدود 92 درصد از کارمندان آمريکايي براي حضور در جلسات و مصاحبات شغلي ترس و اضطراب باورنکردني را تجربه مي کنند. مسلما جلوگيري از بروز چنين احساساتي در انسان امکان پذير نيست؛ اما حداقل مي توان با استفاده از فنون و مهارت هايي همچون مهارت بداهه گويي اين چالش را براي هميشه کنترل و مديريت کرد.


1Improvisation-in-speech.jpg


براي بداهه گويي به نکات زير توجه داشته باشيد:


با گوش دادن موسيقي تمرکز کنيد


چه بخواهيد بداهه گويي کنيد يا اين که از روي متن از پيش آماده شده اي به سخنراني بپردازيد لازم است روحيه و روان آرامي داشته باشيد و شرايط اطرافتان کاملا مناسب و ايده آل باشد. سخنرانان معمولا براي فعال شدن ذهن خود از موسيقي هاي آرامش بخش استفاده مي کنند. برخي هم اعتقاد دارند موسيقي بايد تا حد زيادي شادي آور باشد تا به خوبي ميزان آدرنالين خون را تنظيم کند. به واسطه همين هورمون هاي شادي و يا آرامش بخش است که واکنش هاي در طول سخنراني يا مهارت بداهه گويي تضمين خواهد شد.


شيرجه بزنيد!


اگر امکان 100 درصد براي پرداختن به يک موضوع براي شما فراهم شده است تنها کافي است شجاعتتان را تقويت کنيد. از جادوي اصول فن بيان و سخنوري استفاده کنيد و تمام وجودتان را براي ارائه سخنراني وقف کنيد. زماني که بتوانيد 100 درصد موضوع را به درست گيريد مديريت بهتري خواهيد داشت و براي استفاده از مهارت بداهه گويي نيز آماده خواهيد شد.


3Improvisation-in-speech.jpg


بر مطالب مسلط باشيد


براي اين که بخواهيد به بداهه گويي بپردازيد بايد به مطلب و آن چيزي که قرار است درباره آن سخن بگوييد تسلط کاملي داشته باشد. به ياد داشته باشيد که احساس اعتماد به نفس واقعي از اقدامات خود شما منشا مي گيرد. اگر بدانيد چه مي گوييد و جمع قرار است به چه سمتي برود اعتماد به نفس بيش تري پيدا مي کنيد.


فن بيان را کليک کنيد


www.daneshgahezendegi.com


قلدربازي رئيس و به تنگ آمدن زيردستان حکايت ديروز و امروز نيست. داستان رياست طلبي ما ريشه در تاريخ دارد و به همين دليل امي باشد که هميشه ارتباط رئيس و کارمند پرحاشيه و پرتنش بوده است. هر چه قدر هم که کارمندان صبور و خوددار باشند باز هم حس و حال صندلي رياست مانع از برقراري يک ارتباط صميمي و بدون دردسر مي شود؛ مگر اين که فرهنگ اين موضوع در اداره، شرکت يا محيط کوچک و بزرگ کاري نهادينه شده باشد. شايد رفتار اين دسته از رئيس هاي قلدر ريشه در همان رفتارهاي کودکانه آن ها در زمين بازي يا مدرسه داشته باشد که تلاش داشتند هر طور که شده است از بجه هايي با جثه کوچک توپ بازي را بقاپند. اکنون نيز همان رفتارهاي بچگانه در آن ها وجود دارد و محيط کار به مثابه همان توپ و همان زمين بازي است؛ با اين تفاوت که کارمندان ديگر آن بچه هاي بي دست و پايي نيستند که بخواهند زير بار زور بروند. در چنين مواقعي که مصالحه و خويشتنداري جواب نمي دهد شايد بتوان با فن مذاکره با رئيس وارد زمين شد و بازي را يک هيچ به نفع خود تمام کرد!


تقريبا براي خيلي ها مذاکره کردن به خاطر رو به رو شدن با جواب منفي رئيس و اين که دست رد به سينه آن ها بخورد دشوار است. اين افراد پايداري و ثبات موقعيت خود را به هر نوع تغييري که باعث شود رئيس ديدگاهش نسبت به آن ها عوض شود ترجيه مي دهند. اما واقعا اگر فکر مي کنيد استحقاق ترفيع رتبه را داريد يا اين که شايسته است درخواست افزايش حقوق خود را به رئيس ارائه دهيد پس چرا ايستاده ايد؟ اين بار براي گرفتن حقوق خود با فن مذاکره با رئيس وارد گفتگو منطقي شويد و حتي اگر لازم است براي آن بجنگيد!


دانشگاه زندگي در اين مطلب ابزار گفتگو و مذاکره را در اختيارتان قرار مي دهد.





مشاهده مقاله  با فن بيان درخواست موفقيت‌آميز افزايش حقوق به رئيستان بدهيد




فن مذاکره با رئيس براي متقاعد کردن او


حتما مي دانيد که ترفندهاي متقاعد کردن ديگران با استفاده از فن بيان براي رئيس و کسي که با شما به صورت حرفه اي در ارتباط است جواب نمي دهد. اما اگر مي پرسيد چرا، بايد بگوييم که توضيح اين مسئله مفصل است. در واقع ما هنوز ياد نگرفته ايم که اصلا مذاکره چيست و چه تفاوتي با مکالمات روزمره ما دارد. اصلا مذاکره چه زماني شروع مي شود و چه موقعي مي توان صحبت کردن با رئيس را مذاکره ناميد.


فن مذاکره با رئيس براي متقاعد کردن او


سه رازي که درباره مذاکره کردن نمي دانستيد


سه راز پيچيده وجود دارد که احتمالا هيچ وقت رئيس هوشمند و زيرک شما درباره آن به شما نگفته است و شايد به همين دليل است که شما هرگز نتوانستيد وارد يک مذاکره مستقيم با ارشد خود شويد؛ چه برسد به اين که بخواهيد در اين مذاکره پيروز شويد!


مذاکره از آن جايي شروع مي شود که “نه” بگوييم!


مهم ترين چيزي که ما را براي درخواست آن چه که واقعا مستحق آن هستيم مهار مي کند ترس ما از نه شنيدن است؛ غافل از اين که يک مذاکره نان و آب دار تازه با شنيدن واژه ترسناک براي برخي ولي دلچسب براي افراد موفق شروع مي شود!


فرض کنيد درخواست افزايش حقوق را به رئيس خود داده ايد. اگر او بلافاصله با درخواست شما موافقت کند که ديگر مذاکره نکرده ايد؛ چون اين يک توافق خوب است که به سادگي رو به راه شده است. اما اگر رئيس شما به دلايلي درخواست شما را مردود اعلام کند و نخواهد موافقت به عمل آورد تازه فن مذاکره با رئيس شروع مي شود.


فن مذاکره با رئيس براي متقاعد کردن او


زيادي خواهي اصل يک مذاکره است!


حتي اگر انسان قانع و مطيعي هستيد در مذاکره با رئيس مم به زياده خواهي هستيد. اين يک تجربه شخصي از برخورد اجتماعي افراد است که انسان ها لذت بيش تري از شنيدن جواب مثبت مي برند وقتي که قبل از آن بارها جواب منفي شنيده باشند. اما چرا؟


براي خواندن مقاله مسير زندگي کليک کنيد


www.daneshgahezendegi.com


تا به حال شده است وسط سخنراني و دقيقا زماني که انتظار داريد همه از گفته‌هاي شما هيجان‌زده شوند و شما را سوال‌پيچ کنند آرزو کنيد اي کاش راهي وجود داشت که مخاطبانتان بهتر منظور شما را درک مي‌کردند؟ شما هم براي منظور و مقصود خود دچار مشکل مي‌شويد؟ شما هم تا کنون به ناتواني خود براي فهماندن برخي از مطالب به مخاطبان اعتراف کرده‌ايد؟ خبر خوب اين که اين مشکل هم همانند بسياري از افت و خيرهاي چالش‌برانگيز سخنراني بدون راه حل نمانده است. “تقارن در سخنراني” يکي از آن تکنيک‌هاي نوشتاري مفيد و پرکاربردي است که شايد کم‌تر اسم آن را شنيده باشيد؛ اما قطعا بارها در نوشتن متن سخنراني از آن استفاده کرده‌ايد.


تقارن يا رعايت موازات در نوشتار، يکي از فنون در تهيه متون سخنراني است که مهم‌ترين دستاورد آن شفاف‌سازي، وضوح بيش‌تر گفتار و به تبع آن درک بهتر مطالب توسط مخاطب مي‌باشد. به اين شکل که سخنران با استفاده متقارن از الگوهاي دستوري در کلمات، عبارت و جملات سعي دارد فرم يا ساختاري کاملا موازي و مشابه به هم ايجاد کند؛ دقيقا مثل اشکال هندسي متقارن که هر گوشه متناظر با گوشه ديگر کاملا قرينه هم هستند.


شايد در نگاه اول چنين ساختاري خسته‌کننده، تکراري و کليشه‌اي به نظر برسد؛ اما همه چيز کاملا بر خلاف تصورات ما است. درس امروز دانشگاه زندگي به معرفي و تحليل مفهوم تقارن در سخنراني اختصاص دارد. به اميد اين که مشکلات احتمالي سخنرانان در انتقال مفاهيم با به کارگيري اين تکنيک کم‌تر و کم‌تر شود.


معرفي مفهوم تقارن در سخنراني


همان طور که گفته شد رعايت موازات و تقارن در نوشتن متن سخنراني به هيچ وجه خسته‌کننده نيست. در اين روش نويسنده متن که در اغلب موارد خود سخنران است تنها بخش‌هاي خاصي نظير افعال، اسامي و صافت را تکرار مي‌کند. پيش از اين در دانشگاه زندگي به بحث تکرار و افزونگي در فن بيان و بايد‌ها و نبايدهاي آن پرداخته بوديم.





مشاهده مقاله  12 تکنيک فن بيان در مناظره که احتمالا تا کنون نشنيده بوديد!




مثال‌هاي کاربردي براي استفاده از تقارن در سخنراني


برخي از نطق‌هاي معروف مثل سخنراني‌ها و فن بيان آبراهام لينکلن سرشار از اين تکنيک‌هاي ريز و معجزه‌آسايي هستند که حتي امروز هم بسيار پرکاربرد مي‌باشند. تکرار در سخنراني‌هاي لينکلن متعدد است. به نمونه زير توجه کنيد:



  • دولت مردم، توسط مردم، براي مردم (تکرار اسم)

  • ما نمي‌توانيم وقف کنيم، ما نمي‌توانيم اهدا کنيم، ما نمي‌توانيم اين زمين را تقديس کنيم (تکرار فعل)


معرفي مفهوم تقارن در سخنراني


در فن بيان جان اف کندي هم فن تقارن در سخنراني بارها به چشم مي‌خورد:



  • ما هر هزينه‌اي را مي‌پردازيم، هر مسئوليتي را مي‌پذيريم، هر گونه سختي را تحمل مي‌کنيم، هر دوستي را حمايت مي‌کنيم و به هر دشمني رو به رو مي‌شويم تا از بقا و موفقيت آزادي مطمئن شويم


نمونه جالب و چشم‌گير ديگر را در ساختاري پيچيده‌تر و در سخنراني معروف گرسنه بمان، احمق بمان استيوجابز در دانشگاه استنفورد آمريکا مي‌بينيم:



  • مادر من که هيچ وقت از هيچ دانشگاهي فارغ‌اتحصيل نشد و پدرم که هرگز از دبيرستان فارغ‌التحصيل نشد


سايت مسير زندگي را دنبال کنيد


پيدا کردن مسير زندگي فقط مجموعه‌اي از اقداماتي نيست که براي جستجو کردن يک راه و سرانجام رسيدن به آن انجام مي‌دهيم؛ بلکه شامل تمام کارهايي مي‌شود که براي دنبال کردن آن انجام مي‌دهيم. هر کسي در طول زندگي علاوه بر تمام حساب و کتاب‌هاي ذهني خود مسيري را با قلبش دنبال مي‌کند و براي موفقيت در آن تلاش خود را به کار مي‌برد. همه چيز در اين راه خوب پيش مي‌رود تا اين که در اين راه دچار يک تفکر وسواس‌گونه مي‌شويم: اين که مسير زندگي خود را درست انتخاب کرده‌ايم يا نه؟ آينده اين مسير به قدر کافي روشن است يا تمام اقدامات ما تلاش‌هايي گزاف و بي‌حاصل مي‌شوند؟


شايد تعجب کنيد اما براي کسي که با قدرت و اطمينان قدم در مسير زندگي مي‌گذارد تمام اين سوالات و تفکرات بي‌معنا خواهد بود. مثل جواني که به تازگي و با تصميم قطعي وارد زندگي مشترک شده است و اگرچه از آينده آن بي‌خبر است، اما اعتقاد دارد اگر هر قدم را به موقع بردارد و از نااميدي فاصله بگيرد قطعا آينده تيره و تار نيست.


 


مسير زندگي


از ديدگاه برخي از روانشناسان فقط و فقط زندگي در لحظه است که معنا مي‌شود و باقي تفکرات ما حاصل تصوراتي پوچ و انديشه‌هايي مبهم در دود هستند!


حالا اين به خودِ فرد بستگي دارد که بتواند مسير زندگي را درست انتخاب کند يا نه. براي انتخاب بهتر 3 گام مشترک و مهم وجود دارد که در دانشگاه زندگي بدان مي‌پردازيم.


3 گام مشترک براي اين که مسير زندگي درست را انتخاب کنيم


حتما بارها به دنبال سايت مسير زندگي يا هر منبع ديگري که بتوانيد با استفاده از آن به منابع روشني در ارتباط با انتخاب اهداف زندگي برسيد مراجعه کرده‌ايد. در حالي که هيچ نسخه از پيش تعيين شده‌اي وجود ندارد که بتواند به ما نشان دهد با توجه به اهدافمان کدام مسير قطعا ما را به مقصد مي‌رساند همواره فاکتورهاي مشترک زيادي وجود دارند:





مشاهده مقاله  استرس کساني که بيرون از خانه کار مي‌کنند و چگونگيِ رفعِ آن




دست از جستجوي مسير زندگي برداريد!


اولين قدم مشترک در اين مسير، متوقف کردن اين فرآيند پيچيده و زمانبر جستجو است! نمونه‌هاي آن را احتمالا بارها در زندگي تجربه کرده باشيد. مثلا با سرمايه‌اي که در دست داريد بارها و بارها مسيرهاي مختلف را رفته‌ايد و از آن‌ها پشيمان شده‌ايد. در نهايت هم به قول قديمي‌ها به خاطر از اين شاخه به آن شاخه پريدن همچنان اندر خم يک کوچه‌ايد؛ چون دقيقا نمي‌دانيم از زندگي چه مي‌خواهيم!


 


سايت مسير زندگي


حقيقت آن است که نمي‌توان مسير زندگي را با حفاري لايه‌هاي مختلف ذهن کشف کرد. زندگي را شايد بتوان بر حسب حدس و گمان پيش برد ولي هيچ قطعيتي وجود ندارد که مسير قطعي وجود داشته باشد! بنابراين نگراني و فکر و خيال بيش از حد فقط باعث مي‌شود که در درياي نااميدي بيش‌تر غرق شويد!


به مرور زمان و وقتي که يک مسير را آغاز کنيد متوجه حضور يک GPS دروني در خودتان مي‌شويد! مسيريابي که راه را از درون به شما نشان مي‌دهد. شايد اين موضوع باعث شود تصور کنيد که کنترل مسير زندگي به طور رسمي از شما گرفته است. مولانا معتقد است که:


از اين که زندگي بارها زير و رو مي‌شود نگران نباشيد. از کجا مطمئن هستيد آن رويي که زندگي به شما نشان مي‌دهد بهتر از روي ديگر نباشد؟


از داشته‌هايتان در مسير زندگي استفاده کنيد


شايد براي شما هم اتفاق افتاده باشد آن شور و عجله و هيجاني که معمولا در چهره همه مردمي که در خيابان‌هاي شلوغ با شتاب در رفت و آمد هستند مي‌بينيم.





مشاهده مقاله  چرا بايد استرس خود را مديريت کنيم؟ اهميت مديريت استرس




به طور معمول وقتي که با مردم کار کنيد اولين چيزي که در چهره آن‌ها مي‌بينيد آن عجله و شتابي است که در درونشان براي رسيدن به موفقيت موج مي‌زند. شايد به دليل آن باشد که آن‌ها دائما روي مقصد تمرکز دارند؛ غافل از اين که زندگي يک فرآيند است؛ يک سفر!


براي سريع‌تر رسيدن به شيريني  اهداف و دستاوردها بايد مشتاق شيرين‌کننده‌هاي مصنوعي باشيد؛ شيرين‌کننده‌هايي که اگرچه شيرين هستند اما در اصل هيچ ماده مناسب اوليه ندارند!


 


مسير زندگي را با ما طي کنيد


www.daneshgahezendegi.com


اگر مي‌خواهيد زيبا سخن بگوييد


اگر مي‌خواهيد همه‌ي واژگان و حروفي که بيان مي‌کنيد را ، مخاطب شما بشنود


اگر مي‌خواهيد در سخن گفتن، نفس‌نفس نزنيد و مديريت نفس داشته باشيد


اگر مي‌خواهيد حنجره و تارآواهاي توانمدي داشته باشيد


اگر مي‌خواهيد عضلات گفتاري شما ، بسيار توانمندتر از پيش باشند


و اگر مي‌خواهيد در سخن گفتن با خانواده، دوستان، همکاران و… بدرخشيد


 


با تهيه‌ي بسته‌ي آموزشي فن بيان و بکارگيري تمرينات آن ،


بي‌گمان اين موارد را از دست خواهيد داد :


 



  1. ترس از سخن گفتن در جمع

  2. حسرت خوردن بابت نداشتن شيوايي در سخن گفتن

  3. افسردگي از سخن گفتن نادرست خود

  4. احساس شرم از سخن گفتن پر از ايراد خود

  5. ناراحتي از درک نکردن سخنانتان از سوي ديگران


…و بسياري نگراني‌ها و احساسات ناخوشايند ديگر


 


با فراگيري و انجام تمريناتي که آقاي بهنام در اين آموزشها به آنها ميپردازد ،


بي‌گمان به موارد زير دست مي‌يابيد:


 



  1. درک درست از سخن گفتن

  2. سخن گفتن بدون نگراني

  3. بهره بردن بجا از تنفس ديافراگمي و نفس‌نفس نزدن بهنگام سخن گفتن

  4. آموختن روشهاي تنفس درست

  5. آموختن و پرورش عضلات گفتاري براي سخن گفتن

  6. شيوا سخن گفتن و متحير کردن ديگران با استفاده از فن بيان قوي

  7. آموختن و پرورش صدا، آوا و تارآواها (تارهاي صوتي)


 فرزان بهنام


مخاطبان اين آموزش:



  • هر شخصي که ميخواهد صداي قدرتمندتري داشته باشد

  • هر شخصي که ميخواهد شيواتر سخن بگويد

  • همه‌ي دست اندرکاران زمينه هاي گوناگون صدا و صداپيشگي

  • هر شخصي که از صدا و بيان خود ناراضي است

  • هر شخصي که در سخن گفتن و ارتباط با ديگران ضعف دارد


و همه‌ي ايرانياني که صدا و آواي خوب و پرورش يافته مي‌خواهند.


محصول فن بيان را کليک کنيد


دانشگاه زندگي را کليک کنيد


اگر مي‌خواهيد زيبا سخن بگوييد


اگر مي‌خواهيد همه‌ي واژگان و حروفي که بيان مي‌کنيد را ، مخاطب شما بشنود


اگر مي‌خواهيد در سخن گفتن، نفس‌نفس نزنيد و مديريت نفس داشته باشيد


اگر مي‌خواهيد حنجره و تارآواهاي توانمدي داشته باشيد


اگر مي‌خواهيد عضلات گفتاري شما ، بسيار توانمندتر از پيش باشند


و اگر مي‌خواهيد در سخن گفتن با خانواده، دوستان، همکاران و… بدرخشيد


 


با تهيه‌ي محصول فن بيان و بکارگيري تمرينات آن ،


بي‌گمان اين موارد را از دست خواهيد داد :


 



  1. ترس از سخن گفتن در جمع

  2. حسرت خوردن بابت نداشتن شيوايي در سخن گفتن

  3. افسردگي از سخن گفتن نادرست خود

  4. احساس شرم از سخن گفتن پر از ايراد خود

  5. ناراحتي از درک نکردن سخنانتان از سوي ديگران


…و بسياري نگراني‌ها و احساسات ناخوشايند ديگر


 


با فراگيري و انجام تمريناتي که آقاي بهنام در محصول فن بيان به آنها ميپردازد ،


بي‌گمان به موارد زير دست مي‌يابيد:


 



  1. درک درست از سخن گفتن

  2. سخن گفتن بدون نگراني

  3. بهره بردن بجا از تنفس ديافراگمي و نفس‌نفس نزدن بهنگام سخن گفتن

  4. آموختن روشهاي تنفس درست

  5. آموختن و پرورش عضلات گفتاري براي سخن گفتن

  6. شيوا سخن گفتن و متحير کردن ديگران با استفاده از فن بيان قوي

  7. آموختن و پرورش صدا، آوا و تارآواها (تارهاي صوتي)


 فرزان بهنام


مخاطبان اين آموزش:



  • هر شخصي که ميخواهد صداي قدرتمندتري داشته باشد

  • هر شخصي که ميخواهد شيواتر سخن بگويد

  • همه‌ي دست اندرکاران زمينه هاي گوناگون صدا و صداپيشگي

  • هر شخصي که از صدا و بيان خود ناراضي است

  • هر شخصي که در سخن گفتن و ارتباط با ديگران ضعف دارد


و همه‌ي ايرانياني که صدا و آواي خوب و پرورش يافته مي‌خواهند.


محصول فن بيان را با ما دنيال کنيد


و براي دانلود اينجا را کليک کنيد


کمال طلبي به آرامي آرزوهاي ما را نابود مي‌کند.


 اگر مي‌خواهيد “مرد عمل” باشيد مطالب زير را بخوانيد.


 


با انجام تمرينات اين محصول آموزشي چه چيزهايي را از دست مي‌دهيم؟


افرادي که اين محصول را تهيه کنند و تمرينات آن‌ را انجام دهند،‌ قطعا موارد زير را از دست خواهند داد:


1.       تنبلي و اهمال‌کاري


2.       حسرت خوردن از پيشرفت ديگران


3.       تنبيه خود و خودسرزنشگري بابت نرسيدن به آرزوها


4.       به تعويق انداختن کارها


5.       افسردگي


6.       احساس شرم و گناه


 


نمايشگر ويديو






00:00

  

02:01







با انجام تمريناتي که خانم مظفري بيان مي‌کند قطعا به موارد زير خواهيم رسيد:


1.       برداشتن اولين قدم‌ها براي رسيدن به آرزوها


2.       کشف نقشه راه زندگي خود


3.       رهايي از دام گناه و خودتنبيهي


4.       شکستن قفل‌هاي ذهني


 


چه چيزهايي مي‌آموزيم:


1.       به انجام رساندن يک کار، بهتر از انجام کامل آن است.


2.       چرا کمال‌طلب شده‌ايم؟


3.       چرا کمال‌ طلبي اضطراب ما را موقتا رفع مي‌کند؟


4.       شروع کننده خوبي باشيم.


محصول کمال طلبي را در دانشگاه زندگي تهيه کنيد


مسير زندگي، مسير تجربيات تلخ و شيريني است و از اين تجربيات هرگز راه فراري نبوده و نيست. حتي گاهي در طول زندگي متوجه اين تجريبات نمي‌شويم ولي به مرور زمان نظير يک جمله بزرگ روي تابلوي ذهني ما حک مي‌شوند؛ انگار که از آن‌ها درس‌هاي بزرگي گرفته‌ايم. تجربياتي مثل پيروزي بر يک مريضي نگران‌کننده، به هم خوردن يک رابطه طولاني‌مدت و عميق، مورد خيانت قرار گرفتن و يا سواستفاده‌هاي مالي، از دست دادن يا به دست آوردن شغل، از دست دادن عزيزترين افراد در طول عمرمان، ماموريت‌هاي مختلفي که در طول زندگي به ما محول مي‌شوند و …همه اين موارد تجربه اثرگذار و مهمي هستند که بخش‌هاي مختلف زندگي ما را به طور عميقي متحول مي‌کنند؛ حتي اگر مثل کسب همان تجربه، متوجه آثار و نشاني‌هاي آن روي بخش‌هاي مختلف روح و جسم خود نباشيم!


 


تجربه اثرگذار


دوران کودکي با تمام شور و نشاطي که دارد مرحله‌اي بسيار حساس در زندگي آدمي است که هرگونه تجربه مثبت يا منفي در آن، مي‌تواند تأثيرات عميقي را در بزرگسالي به همراه آورد. دوران بزرگسالي هم متاثر از همين آثار ممکن است تاثيرات خوب و بدي روي دوران ميانسالي و پس از آن داشته باشد. همان طور که مي‌بينيد تجربيات ما همانند زنجيره‌اي به هم پيوسته هستند که وقتي ثبت مي‌شوند راه گريزي از آن‌ها نيست.


برخي از تجربيات اثرگذارتر و خاص‌تر از تجربيات ديگر در مسير زندگي ما هستند. امروز تصميم داريم 4 تجربه اثرگذار را که عميقا زندگي ما را متحول مي‌کنند بررسي کنيم. تجربياتي که با توجه به حساسيت بُعد رواني ما، بايد از همان ابتدا در رقم خوردن آن‌ها دقت بيش‌تري داشته باشيم.





مشاهده مقاله  مقدمه اي بر مسئل? حريم شخصي و دليلِ ضرورت آن




4 تجربه اثرگذار که بخش‌هاي مختلف زندگي هرفرد را عميقا متحول مي‌کنند


در زندگي همه ما ممکن است حوادثي ناگوار و خارج از کنترل اتفاق بيافتند که ما را وحشت زده و درمانده نمايند و يا احساس نماييم که مغلوب شده ايم. ممکن است دچار حادثه رانندگي‌ شويم و يا شاهد يک حادثه دردناک باشيم. بعضي از‌ افراد مانند آتش نشان ها، پليس و پرسنل آمبولانس مجبور هستند بيشتر با اين حوادث روبرو شوند و شاهد صحنه هاي دلخراش مرگ يا آسيب شديد به ديگران باشند. با اين وجود بيشتر مردم مي توانند با چنين حوادثي بدون هيچ کمکي‌ کنار بيايند. اگر واکنش جسمي و رواني‌ افراد به اتفاقات و تجربيات تلخ براي ماه‌ها يا سال‌ها ادامه يابد اختلالاتي در تمام ابعاد زندگي ايجاد مي‌شود که تصميم گرفتيم به 4 تجربه اثرگذار در اين مورد بپردازيم.


تجربه توسعه و تحريک يادگيري فردي


در طول دوران زندگي تجربيات منفي و ناراحت‌کننده معمولا چالش‌برانگيز هستند. يکي از اين تجربيات از دست دادن کار يا منع درآمدي اصلي فرد در طول زندگي مستقل يا مشترک او مي‌باشد. شرايطي خاص که فرد را مجبور مي‌کند به چند و چراهاي زيادي جواب بدهد. از يک طرف ممکن است اين تغيير در زندگي فرد باعث يک تلنگر مي‌شود تا از راه‌هاي ديگري مسير کسب درآمد خود را عوض کند يا رويکرد خود را نسبت به کسب وکار عوض کند. مثلا فردي که شغل خود را از دست داده، رويکرد گذشته را نسبت به آن کسب وکار ندارد و تصور مي‌کند يک کسب و کار خودگردان شخصي بهتر از هر نوع فعاليت اقتصادي براي او مفيد واقع خواهد شد.


 


مسير زندگي را اينجا دنبال کنيد


www.daneshgahezendegi.com


افراد خودشيفته (يا Narcissist در زبان انگليسي) رفتارهاي خاصي را از خود بروز مي‌دهند. يکي از ويژگي‌هاي بارز افراد خودشيفته اين است که به احساسات ديگران اهميتي نمي‌دهند و حس همدلي ندارند. لازم به ذکر است که بيشتر اين افراد که دچار خودشيفتگي هستند خود را چنان نشان مي‌دهند که انگار اهميت زيادي براي خود قائل هستند اما اين موضوع ناشي از حس عزت نفس پايين و عدم امنيت آن‌ها است. در ادامه با دانشگاه زندگي همراه شويد.


برخي اوقات به نظر مي‌رسد در دنيايي زندگي مي‌کنيم که مملو از افراد خودشيفته است. افرادي که خود را بسيار مهم‌تر از ديگران مي‌دانند. مثلاً همکاري را در نظر بگيريد که هميشه از خودش تعريف مي‌کند يا آن دوست مجازي که هر روز زندگي به ظاهر فوق‌العاده خود را در شبکه‌هاي اجتماعي به نمايش مي‌گذارد.


اما سخت است که متوجه شويم اين افراد تنها از عدم آگاهي رنج مي‌برند يا مشکلات عميق‌تري همچون خودشيفتگي دارند.


خودشيفتگي


دکتر راماني دوروسلا که استاد روان‌شناسي در دانشگاه ايالتي کاليفرنيا است و مدرک معتبر روان‌شناسي دارد؛ درباره ويژگي‌هايي که نشان مي‌دهند يک فرد خودشيفته است؛ صحبت کرده که در ادامه آن‌ها را نوشته‌ايم.


ديگران را به خاطر مشکلاتشان سرزنش مي‌کنند


يک ويژگي رايج خودشيفتگي در بين اين افراد اين است که هيچ وقت مسئوليت اشتباهات خود را بر عهده نمي‌گيرند. ممکن است هر کسي را سرزنش کنند و مقصر بدانند به جز خودشان. پس در مواجه با افراد، اگر با اين ويژگي مواجه شديد، مراقب باشيد.


 


حس همدلي در اين افراد کم است


يکي ديگر از ويژگي‌هاي بارز افراد خودشيفته اين است که قادر نيستند به احساسات ديگران اهميت بدهند و از اين راه مي‎توان بسياري از اين افراد را تشخيص داد.





مشاهده مقاله  9 پيشنهاد براي مادران شاغل و مضطرب




 


همه چيز در ملاقات اول با آن‌ها فوق‌العاده به نظر مي‌رسد


يکي از نشانه‌هاي اينکه شما با يک فرد خودشيفته ملاقات کرده‌ايد، اين است که در نگاه اول همه چيز در بهترين حالت به نظر مي‌رسد و عالي است. توصيه من است، هرگاه ديديد در ظاهر همه چيز عالي است، دقت بيشتري به خرج دهيد.


 


فن بيان و کلاسهاي فن بيان را اينجا دنبال کنيد


مي‌گويند که ما نسل خودخواهي به بار آمده‌ايم. به ما مي‌گويند که تکنولوژي و فضاي مجازي احساس بزرگ يا خوب بودن را به ما مي‌دهد. اما خيلي از ماها، در حالي به زندگي مي‌پردازيم که مي‌دانيم هيچ فرد خاصي نيستيم يا موهبت خاصي نداريم. در حقيقت، يک نوع احساسِ آشفته‌کننده‌ي مخفي در درون هم? ما هست که تصويري که ما از خودمان داريم را شکل مي‌دهد و حرکات و رفتار ما را تحت تأثير خودش قرار مي‌دهد، و آن احساس ناامني است.


اگر شما قادر باشيد که به ذهن اطرافيان‌تان وارد شويد، متوجه خواهيد شد که حتي افراد خودخواه نيز موج‌هاي پيوسته‌اي از ناامني را در خود احساس مي‌کنند. تحقيقي اخيراً کشف کرد که 60 درصد از ن افکار خودانتقادي و خودآزارانه را در مغز خود پرورش مي‌دهند.


متعارف‌ترين افکاري که يک فرد براي حمله به خويش استفاده مي‌کند، با تمام افراد ديگر و اطرافيانش متفاوت است _ و اصلاً هم تفکر مثبتي نيست و يا تأثير مثبتي ندارد، اما اين طرز فکر احساسي غريبانه و منفي را متجلي مي‌شود. حالا ممکن است که عزت نفس ما بالا يا پايين باشد.


نکته‌اي که واضح است اين است که ما نسلي هستيم که خودمان را با ديگران مقايسه مي‌کنيم، تطابق مي‌دهيم و نهايتاً به شکلي دقيق و موشکافانه به قضاوت خودمان مي‌پردازيم. با فهمِ اين مسئله که سرچشم? اين احساس ناامني کجا قرار دارد، مي‌توانيم بفهميم که چرا اين چنين ضعيف شده و يا اين نقطه نظر از کجا آمده و روي کارهاي ما تأثير مي‌گذارد، و همچنين خود و صداي منتقد درون‌مان را که زندگي را براي‌مان محدود کرده، به چالش بکشيم.


احساس ناامني


چرا من اين‌قدر احساس ناامني دارم؟ چه چيزي سبب بروز اين احساس مي‌شود؟


ديالوگ‌هايي وجود دارند که در درون ما اتفاق مي‌افتند و احساس ناامني ما را پرورش مي‌دهند. به اين ديالوگ‌ها (صداي منتقدِ درون) گفته مي‌شود. دکتر ليزا فايراستون که دستيار نويسنده‌ي کتابِ: (صداي منتقد درون‌تان را تسخير کنيد) نيز هست در اين باره مي‌نويسد: (صداي منتقد درون ما از يک تجرب? دردآورِ گذشته در زندگي شکل مي‌گيرد، بدين صورت که ممکن است اين واقع? دردناک را تجربه کرده باشيم و يا شاهد چنين چيزي براي اطرافيان خود بوده باشيم. چنين است که در اثناي رشد و بزرگ شدن، به طور ناخودآگاه اين الگو از افکار خودتخريب را در خودمان پرورش مي‌دهيم و به ديگران نيز منتقل مي‌کنيم).


بنابراين، وقتش است که بپرسيم چه رفتارها و يا اتفاقاتي مي‌توانند اين صداي دروني را شکل دهند؟ تجربياتِ آزاردهنده‌اي که با پرستاران زمان کودکي خود داشته‌ايم مي‌توانند ريش? مشکلات ما در بزرگ‌سالي باشند. تصور کنيد که يک والد (پدر يا مادر) بر سر بچ? خود فرياد بزند و بگويد: (تو به شدت وابسته به ديگراني! چرا نمي‌تواني يک کار را به تنهايي انجام دهي؟) سپس افکار خودتخريبانه‌اي که خود والد براي خودش دارد را نيز در نظر بگيريد: (نگاه کن، در امر تربيت افتضاح هستم، چه‌قدر چاق هستم و… ). اين نوع رفتارها و حرکات و افکار اصلاً لازم نيست تا براي کودک به زبان بيايند. گاهي مواقع عدم حضور والدين براي کودکان‌شان مي‌تواند احساس ناامني را به او القا کند و همچنين او را به اين باور برساند که يک مشکلي اساسي و بنيادي دارد.


دليل اين ماجرا اين است که کودکان نياز دارند که براي داشتنِ احساس امنيت، به خاطر کسي که واقعاً هستند ديده شوند. بسياري از مشکلاتي که با احساس ناامني داريم به همين دليل هستند، يعني ارتباط ما با يکديگر مشکل دارد.


راه صحيح ارتباط با کودک در چهار احساس است: محفوظ بودن، ديده شدن، آرامش و امنيت. حالا ممکن است يک بچه مورد شماتت و يا ستايش قرار بگيرد، اما احساسي که ابداً در آن‌ها جريان پيدا نمي‌کند، احساسِ ديده شدن براي کسي است که واقعاً هستند. به همين دليل است که آن‌ها احساس ناامني مي‌کنند و توانايي‌هاي واقعي‌شان را از دست مي‌دهند.


نحوه‌ي رفتار صحيح براي والدين اين است که خود و فرزندشان را با ديدي واقع‌گرايانه به نظاره بنشينند . با آن‌ها همراه با احساس پذيرش و همدردي رفتار کنند. بهترين راهي که يک والد مي‌تواند از طريق آن فرزندش را حمايت کند اين است که چيزي را پيدا کند که براي فرزندش خاص و بي‌همتاست _ چيزي که آن‌ها را سر ذوق بياورد و باعث شود براي دست‌آوردهاي بيشتر در آن تلاش کنند.


اين فعاليت خاص بايد با ذوق و علاقيات فرزند مطابقت داشته باشند، نه با علايق والدين. همين‌طور که نويسنده و مدافع حقوق اجتماعيِ معروف، هاوارد ثورمن در اين باره مي‌گويد: (نپرس که جهان به چه چيزي نياز دارد. بپرس که چه چيزي باعث مي‌شود تو احساس سرزندگي کني، و مستقيماً به سراغش برو. چون چيزي که جهان نياز دارد، انسان‌هاي سرزنده است).


در همين هنگام که فرزند به دنبال فعاليتي است که به او احساس سرزندگي مي‌دهد، والدين نيز بايد حمايت خودشان را به آن‌ها ارائه دهند و آن‌ها را آگاه کنند که زياد بر روي نتيجه تمرکز نکنند، مهم نفسِ عمل و تلاش آن‌هاست. اين مسئله مثل تفاوتِ ميان اين دو جمله است: (چه تصوير قشنگي. تو بهترين هنرمندي هستي که تا به حال ديده‌ام) و (از نوع استفاده‌ي رنگ‌ها در اين عکس خيلي خوشم آمد. بسيار عالي است که اين حجم از تلاش را براي اين تصوير به کار بردي. چه چيزي ايده‌ي اين تصوير را به تو داد؟) اين تمرين باعث مي‌شود که کودک احساس کند ارزشمند است.


براي تهيه محصول کمال طلبي اينجا را کليک کنيد


در بخش قبلي در باب کشف مسير زندگي گفتيم که گاهي مجبور مي‌شويم سوالاتي را از خودمان بپرسيم که براي جواب دادن به آن‌ها مجبور هستيم خودمان را در دو راهي سختي قرار دهيم. دو راهي عجيبي که باعث مي‌شود وجدانمان بيدار شود و بتوانيم با چشمي بازتر مسير اصلي زندگيمان را برگزينيم.


در ادامه مطلب قبلي، آموزش ديگري در دانشگاه زندگي مي‌خوانيد که کمک مي‌کند به وسيله رويارويي با پاره ديگري از سوالات، بهتر اين مسير را کشف کنيد.


6 سوالي که براي کشف مسير زندگي بايد از خودتان بپرسيد


برخي از اين سوالات ممکن است برايتان عجيب باشد. مثل اين سوال که دقيقا چه چيزي در هشت سالگيتان وجود داشته که شما را به گريه وادار کرده است؛ چون همان چيز مي‌تواند اکنون هم شما را گريه بيندازد و باعث شود افسوس اکنون را بخوريد. يا اين که شکست‌هاي زندگيتان را همچون يک ساندويچ با دورچين تمام ناکامي‌هايي که تجربه کرده‌ايد ميل کنيد!


 


کشف مسير زندگي


در ادامه با ساير سوالاتي که در کشف مسير زندگي به شما کمک خواهند کرد همراه وب سايت دانشگاه زندگي، سايت مسير زندگي به انتخاب خودتان باشيد!


چه چيزي خواب و خوراک را از شما سلب کرده است؟!


همه ما در طول عمر با موقعيت‌هاي مشابهي رو به رو مي‌شويم که آن قدر سرمان شلوغ بوده که نتوانستيم حتي ناهار يا شام بخوريم و به وضعيت گرسنگي خود فکر کنيم! شايد هم خيلي از دانشمندان دنيا مثل نيوتون اين وضعيت مشابه را در زندگي خود بيش‌تر از همه ما داشته‌اند و همين باعث شده تا دائما به آن‌ها براي صرف يک نوشيدني يا غذا تذکر داده شود!





مشاهده مقاله  چگونه احساس ناامني را از بين ببريم




اما براي ما افرادي که از درجه هوشي معمولي‌تري برخوردار هستيم آن چيزي که مانع از غذا خوردن و دستشويي رفتن ما مي‌شود مطالعه نيست؛ بلکه عاداتي مثل گوشي موبايل، بازي‌هاي اينترنتي و يا گشت و گذار بيهوده در خيابان‌ها است! مثلا اگر شما يک بازيکن حرفه‌اي بازي‌هاي ويديويي بوده باشيد اين حس را به خوبي درک مي‌کنيد و در اين زمينه با همه افرادي که اوقات زيادي از روز را براي بازي سپري مي‌کنند همدردي خواهيد کرد.


 


مسير زندگي


اعتياد يا عادت به بازي‌هاي کامپيوتري يا گوشي‌هاي موبايل و فضاي مجازي يک موضوع پيچيده است. در اين حالت فرد بيش‌ از ين که با محيط بازي، داستان يا گرافيک آن علاقمند شده باشد مايل است تمام تلاش خود را کند تا در اين زمينه از رقبا برتر باشد و بتواند جلوتر برود. اما به مرور زمان همه بازيکنان متوجه مي‌شوند که مي‌توانند بدون کامپيوتر و گوشي هم زندگي کنند!


شايد اين عادتي که بسيار هم زمانبر است براي شما چيزي متفاوت باشد. هر چه که باشد فرقي نمي‌کند. همه ما براي پيدا کردن مسير زندگي نياز داريم از آن چيزهاي وقت‌گير بيهوده‌اي که خواب و خوراکمان را از ما گرفته است دوري بجوييم!


چه طور مي‌توانيد خودتان را نگران‌تر کنيد؟


پيش از اين که بخواهيد در انجام يک امر مهم خوب ظاهر شويد بايد همان کار را يک بار با شکست انجام داده باشيد تا بتوانيد مسير درست را خودتان تشخيص دهيد. براي اين که در يک کار شکست بخوريد لازم است دلهره پيدا کنيد و همين نگراني شما را دستپاچه کند. اما افسوس که همه مردم سعي دارند خودشان را در انجام کارها کاملا آرام جلوه دهند و در آرامش کامل به سر ببرند مبادا نگراني به خود راه داده باشند!


 


مسير زندگي خود را در دانشگاه زندگي دنبال کنيد


اين اتفاق _ يعني آسيب به دوستيهايمان تقريباً براي همه افتاده است.


ظاهراً مسئله‌اي که اکثر مردم متوجه نشده‌اند اين است: راحت‌ترين راه براي دوست‌يابي اين است که در مواقع سختي، کنار هم باشيم. و بالطبع ساده‌ترين راه براي ازدست‌دادن يک دوست، برعکس‌اش است. در حقيقت چرا دوستان خود را از دست مي دهيم؟


چيزي که بارها و بارها در ميان داير? اجتماعي اطرافم مشاهده کرده‌ام (دايره‌اي شامل افراد جوان و شهرنشينان) اين است که دوستي‌ها، عموماً عميق و صميمي نيستند. دوستان، يکديگر را مي‌خواهند اما هيچ‌يک حاضر نيست‌اند تا به‌خاطر ديگري، از زندگي و وقتِ خود بگذرد.


اقداماتي براي زنده نگه داشتن دوستي ها


اين سناريو را در نظر بگيريد. شما با فردي خون‌گرم ملاقات مي‌کنيد و همان لحظه به ذهن‌تان مي‌رسد که حتما دوست‌هاي خوبي براي هم مي‌شويد. آن فرد شما را به جمعي دعوت مي‌کند _ مثلاً براي خوردن نوشيدني يا چنين چيزي. شما جواب مثبت قاطعي را ارائه مي‌دهيد. اما وقتي آن روز سر مي‌رسد، به‌خاطر روزِ سخت کاري، يا قرار ملاقات‌هاي بهتري که همان شب داريد يا هر دليلي، به آن دورهمي نمي‌رويد. قطعاً آن فرد به شما خواهد گفت که نگران نباشيد و اشکالي ندارد، دفع? بعد اگر توانستي بيا، اما حقيقت اين است که روزها و ماه‌ها خواهند گذشت و خبري به شما نمي‌رسد. حالا شما دو نفر معني خاصي به‌جز يک آشنا براي هم نداريد.


انتقادي به اين سناريو وارد نيست. چراکه شما قرار نيست با همه دوست باشيد و مجبور هم نيستيد. کاملاً عادي است. ولي اگر کسي هستيد که مي‌خواهد دوستي‌هاي عميق بسازد، اما در عوض وقتي فرصت‌اش پيش مي‌آيد جا مي‌زند، بايد از خود بپرسيد که دليل اين کارهاي من چيست و براي تغيير آن چه کاري از دستم برمي‌آيد. بايد اقداماتي براي زنده نگه داشتن دوستي ها انجام داد.


افتضاح‌ترين تجربه‌اي که در اين زمينه داشتم، مربوط به يک آشناي دورادور مي‌شود. اين خانم به من پيامي ارسال کرد و براي ايجاد رابط? دوستي ابراز ميل کرد. بنابراين به صرف شام دعوت‌اش کردم. روزي که قرار بود يکديگر را ببينيم خبر داد که نمي‌تواند به اين قرار برسد، پس براي هفت? بعد برنامه‌ريزي کرديم. اين مسئله، شش بار پي در پي اتفاق افتاد و هر بار بهانه‌اي براي نيامدن‌اش تراشيد. من، قرباني اين ماجرا، شش بار روز شنبه‌ام را به خاطر سرکارِ خانم از هر قراري خالي کردم، اما دستم در پوست گردو ماند.





مشاهده مقاله  ما آفريده شديم که شاد باشيم، اما براي رسيدن به شاد بودن چه کاري بايد انجام دهيم؟




روابط دوستي


چه‌چيزي باعث اين قال‌گذاشتن‌ها مي‌شود؟


بيائيد راجب قال‌گذاشتن حرف بزنيم. در اين دنياي شلوغ و مملو از ارتباطات، که هزاران راه براي گذران اوقات وجود دارد، قال‌گذاشتن امري طبيعي است. اين اتفاق بارها براي من افتاده است و براساس تجربه‌هاي‌ام در اين زمينه به جرئت مي‌توانم بگويم که حداقل نيمي از مردم با قال‌گذاشتن ديگران مشکلي ندارند. البته منطقي به نظر مي‌آيد_ ارتباطات اجتماعي ضعيف‌تر و کمتر شده، هم? ما مشغوليت‌هاي خودمان را داريم، هزاران راه براي گذران اوقات وجود دارد و… . اما وقتي برنامه‌اي از قبل معين شده و شما آن را قبول کرده‌ايد، هيچ توضيح موجهي براي قال گذاشتن‌تان وجود ندارد.


تئوري من دربار? قال‌گذاشتن اين‌طور خلاصه مي‌شود، که قال‌گذشتن ريشه در صداقت نداشتن با خودمان و ديگران دارد. با وجود اين مسئله، نمي‌توانيم به ديگران بگوئيم که چه‌چيزي واقعا براي‌مان اهميت دارد. وگرنه قصد آزارواذيت ديگران را نداريم. دمدمي‌مزاجي ما نيز مزيد بر علت مي‌شود. تمامي اين دلايل باعث نمي‌شود تا قال‌گذاشتن امري منطقي به‌نظر بيايد، اما به هر حال طبيعي است. در هر ساعتي از روز، نسخه‌هاي مختلفي از خودمان را مشاهده مي‌کنيم. مثلا نسخه‌اي که در آن، با فلان‌کس دوست هستم، به فلان مهماني رفتم يا فلان سرگرمي را داشتم. انتخاب از بين اين تعداد گزينه و نسخه، واقعا مشقت‌بار است. اما به هر حال اختياري است.


هرچه‌قدر هم راجب مشغوليت‌هاي روزانه حرف بزنيم، بازهم حقيقت چيز ديگري است. حقيقت اين است که انتخاب‌هاي‌مان _ نه انتخاب‌هائي که مي‌توانستيم و نکرديم _ مارا مي‌سازند. وقتي صحبت از دوستي به ميان مي‌آيد، همه معتقداند که حساب ويژه‌اي رويش باز کرده‌اند _ البته اين بارهم منظور دوستاني است که واقعا براي‌شان سرمايه‌گذاري کرده ايم، نه کساني که دست آخر تبديل به آشنا شدند.


يک رابط? دوستانه چطور تعريف مي‌شود؟ مي‌توان دوستي هارا کمّي در نظر گرفت؟ به شخصه فکر مي‌کنم اين‌طور نيست، اما بعد از اتفاقاتي که براي‌ام افتاد و يا تجارب و اوقاتي که با چند نفر به اشتراک گذاشتم، احساسات مبهمي برمن مستولي شد. بعضي مواقع حتي ورق برمي‌گشت.


محصول کمال طلبي را تهيه کنيد تا به شما کمک کند آنرا کنار بگذاريد


دانشگاه زندگي را دنبال کنيد


زندگي حرفه‌اي و شخصي، به‌طور مداوم به من يادآوري مي‌کند که زندگي چقدر مي‌تواند متزل باشد. همه‌چيز مي‌تواند در ابعاد متفاوتي تغيير کند و زندگي که ما مي‌شناسيم مي‌تواند ناگهان به چيزي بي‌نظير و عالي يا به وحشتي بي‌بديل تبديل شود.


طي هفته گذشته، يکي از مراجعين من به دليل دستاورد علمي خود موفق به دريافت بورسيه تحصيلي شد، يکي ديگر از مراجعينم متوجه شد به سرطاني غيرقابل درمان و در مراحل پاياني مبتلاست و يکي از دوستان کودکي من به طرز فجيعي کشته شد.


زندگي جزر و مد دارد و در جريان است. هرروز، روزي تازه و متفاوت است. ما لذت‌ها را تجربه مي‌کنيم و معمولاً همراه با آن، آزار هم مي‌بينيم.


هرروز از زندگي ما، معني‌دار است. زندگي فرصتي است براي تفکر و تأمل، رشد و ايجاد تغييراتي تدريجي در خودمان. ما مي‌خواهيم بدانيم چطور به بهترين شکل ممکن زندگي کنيم. يک زندگي سازنده، هدفمند و زندگي که ما را به خود و ديگر افراد متصل و نزديک مي‌کند.


داشتن بهترين زندگي


10 نکته براي داشتن بهترين زندگي:




  1. به‌طور روزانه بررسي کنيد که آيا به ارزش‌هاي اساسي خود پايبند بوده‌ايد يا خير




همچنين ببينيد چه‌کار خاصي در خلاف جهت اين ارزش‌ها انجام داده‌ايد (مثلاً اينکه بر اساس ارزش‌هاي مادرانه/پدرانه خود، باوجودي که فرزندتان بدخلقي کرده است، با او با مهرباني رفتار کرده‌ايد). در پايان هرروز، فهرستي تهيه ‌کرده و بنويسيد آيا طبق ارزش‌هاي خود رفتار کرده‌ايد يا خير.


 




  1. به قضاوت‌هايي که درباره خود و ديگران مي‌کنيد توجه داشته باشيد




آن لحظه‌هايي که بايدونبايدهاي خود را به ديگران ديکته مي‌کنيد و تأکيد داريد که همه‌چيز بايد طبق نظر شما پيش روند. کمتر سخت بگيريد و تلاش کنيد انعطاف‌پذيري بيشتري داشته باشيد.





مشاهده مقاله  چرا دوستان خود را از دست مي دهيم؟ اقداماتي براي زنده نگه داشتن دوستي ها




قضاوت




  1. به ديگران کمک کنيد ولي در مقابل هيچ انتظاري از آن‌ها نداشته باشيد




کاري را انجام دهيد که قلباً خواهان انجام آن هستيد. مثلاً، باملاحظه، مهربان يا دلسوز باشيد.


 




  1. شنونده فعالي باشيد




لحظاتي را صرف گوش دادن به صحبت‌هاي کسي کنيد که مي‌خواهد صدايش را بشنويد، بدون اينکه حواس او را پرت کنيد، صحبتش را قطع کنيد يا بحث را به سمت موضوعات مرتبط يا بي‌ربط منحرف کنيد (مثلاً وقتي با دوستان يا خانواده خود بر سر ميز شام هستيد، خود را با گوشي موبايل مشغول نکنيد. آن را خاموش کرده و کنار بگذاريد).


چطور شنونده فعال باشيم




  1. قضاوت نکنيد




حواستان باشد چه زماني در حال قضاوت، نقد يا اثرگذاري منفي بر روي کسي هستيد. سعي کنيد فقط مشاهده‌گر باشيد و تمايلات، تفکرات منفي و قضاوت‌هاي خود را اعمال نکنيد. به‌جاي آن‌که افراد را متهم کنيد، از آن‌ها علت رفتارشان را جويا شويد (مثلاً به‌جاي آنکه بگوييد “او ديگر به سراغ من نيامد، او بسيار بي‌مسئوليت و خودخواه است” بگوييد “او ديگر به سراغ من نيامد. من مي‌خواهم از او بپرسم چرا چنين رفتاري داشت”).


 




  1. ارتباطات جديدي برقرار کنيد




خود را به چالش بکشيد و سعي کنيد باکسي ارتباط برقرار کنيد که به او فکر مي‌کنيد يا مي‌خواستيد با او ارتباط برقرار کنيد و به دلايل مشخص يا نامشخصي از انجام اين کار اجتناب کرده‌ايد.


براي تقويت فن بيان خود اينجا را کليک کنيد


اگر قرار باشد بهترين و موثرترين دستاوردهاي بشريت را بررسي و معرفي کنيم، بدون شک قلم و کاغذ يکي از ابتکارهاي شگفتي بوده‌اند که توانستند بزرگ‌ترين تحولات را در زندگي بشر ايجاد کنند. اين تاثيرگذاري از گذشته شروع شده و حتي امروز که اسير ابزارهاي ديجيتالي بي‌دردسر و کم‌حجم هستيم باز هم اجر و قرب خودش را دارد. اصلا همراه داشتن دفتر ثبت وقايع روزانه، يک از بهترين ابتکارهاي رشد شخصي براي ثبت تجربيات اثرگذار زندگي است که مي توانيد داشته باشيد. نوشتن تجربيات روزانه همراه با درس هايي که از آنها گرفته ايد، هر روز که مي گذرد شما را خردمند تر مي کند. آگاهي فرديتان را توسعه مي‌بخشد و باعث مي‌شود اشتباهات کم‌تري مرتکب شويد. بنابراين ثبت وقايع زندگي خصوصا به شکل سنتي استفاده از قلم و کاغذ همواره توصيه شده است.


 


ثبت وقايع زندگي


شايد بگوييد چرا قلم؟ اگرچه ممکن است در پاسخ به اين سوال با وجود گوشي‌هاي هوشمند اطرافمان مستاصل شويم و استيلاي آن‌ها بر هر نوع ابزار سنتي قابل اغماز نيست اما لازم است براي ثبت وقايع زندگي به دلايل روانشناسي که در ادامه بدان مي‌پردازيم، از کاغذ و قلم استفاده کنيد و به زبان ساده‌تر زندگيتان را يک بار براي هميشه به قلم بسپاريد!


4 دليل براي ثبت وقايع زندگي: زندگيتان را به قلم و کاغذ بسپاريد!


همه چيز در دنياي استفاده از کاغذ و قلم حالتي تجربي دارد. اگر برنامه‎هايتان را تايپ و چاپ کرده و روي ديوار بچسبانيد يعني قطعيت و يقين در همه چيز وجود داشته و اين نشانه‌اي از تعهد و يقين ما نسبت به برنامه‌ها است. اما کاغذ و قلم حالتي تجربي دارند؛ دقيقا نظير جريان زندگي که صحنه آزمون و خطاي ما است. حالتي که احساس عدم اطمينان؛ حس خطر، آزمايش و در عين حال خلق خلاقيت در آن جريان دارد. بنابراين از ديدگاه کارشناسان همان طور که در طول روز از موضوعات مختلفي درس مي‌گيريم و آن را روز بعد تکرار نمي‌کنيم ( مثل عبور از يک کوچه بن‌بست)، با استفاده از کاغذ و قلم هم امکان تصحيح خطاها و تاثيرگذاري آن‌ها در زندگي ما بيش‌تر خواهد بود.





مشاهده مقاله  10 نکته براي داشتن بهترين زندگي




 


وقايع زندگي


ثبت وقايع زندگي به شروع دوباره کمک مي‌کند


يکي از عواملي که باعث تعلل ما در انجام کارها مي‌شود حس منفي و نگراني مفرطي است که درباره نتيجه کارها داريم. نوشتن برنامه‌ها با کاغذ و قلم کمک مي‌کند تا جرئت رقم زدن آن‌ها را بالاخره پيدا کنيم؛ چون کاغذ و قلم امکان تصحيح مشکلات و اشتباهاتي که در اين مسير داشته‌ايم را به ما مي‌دهند.


خودِ نوشتن روي کاغذ شبيه‌سازي فرآيند دشواري است که ممکن است در آينده و طي کار تجربه کنيد. شايد به همين دليل است که قبل از انجام هر طرح يا پروژه‌اي، يک نماي تمام قد و کامل از فرآيند کار روي کاغذ ترسيم مي‌شود تا نقشه راه مجريان باشد.


ثبت وقايع زندگي به افراد حسابگر کمک مي‌کند


شما هم حتما بارها و بارها در اين موقعيت بوده‌ايد که تا لحظه نهايي به سرانجام رساندن يک کار پيش رفته‌ايد اما موفق به عملي کردن آن نشده‌ايد. حالتي که انگار همواره يک صدا درون گوشتان مي‌گويد: اگر اين کاري که قرار است انجام دهم يک درصد غيرعاقلانه باشد چه مي‌شود؟


 


مسير زندگي خود را در دانشگاه زندگي دنبال کنيد


برخي از تصميم گيري‌هاي زندگي، عجيب سخت و طاقت‌فرسا مي‌شوند. مثل انتخاب لباس مناسب براي شرکت در مصاحبه کاري، انتخاب کفش راحت از ميان هزار و يک رنگ کتاني زيبا در يک فروشگاه بزرگ کفش يا انتخاب رنگ ماشين موردنظرتان در حالي که تمام رنگ‌هاي موجود آن در دلبري مي‌کنند! زندگي پر است از اين موقعيت‌ها و در نهايت اين ما هستيم که براي تصميم گيري بهتر و انتخاب عاقلانه با خودمان کنار آييم.


روي ديگر تصميم گيري‌هاي بزرگ و کوچک زندگي ما به اندازه‌اي مي‌تواند حساس باشد که سرانجام آن تصميم گيري چيزي جز حس پشيمان و ناتواني به دنبال نداشته باشد. در چنين شرايطي اگر تصميم گيري صحيحي اتخاذ شده باشد و اعتماد به نفس کافي را نسبت به تصميمات خود داشته باشيم هرگز از راهي که طي شده است احساس پشيماني نخواهيم داشت.


در نهايت همه ما مي‌توانيم طي چند گام ساده، يک تصميم گيرنده بهتر شويم. اگر شما هم به دنبال ارتقا توانايي تصميم گيريتان هستيد و احساس مي‌کنيد نمي‌توانيد نسبت به تصميماتي که اتخاذ مي‌کنيد پايبند بمانيد با چند عادتي که در ادامه بررسي مي‌کنيم همراه ما باشيد.


 4 عادتي که براي تصميم گيري بهتر به کمکتان مي‌آيد


چنان چه قبلا گفته شد بسياري از مردم، براي تصميم گرفتن به ماه‌ها و يا حتي سال‌ها زمان نياز دارند. ايجاد تغييرات ضروري ترسناک به نظر مي‌رسد و اين ترس از اتفاقات نا‌شناخته، ممکن است شما را متوقف سازد. اغلب تصميمات ما بر اساس ارزش‌ها اتخاذ مي‌شوند. ارزش‌ کلمه‌اي است که بسياري به آن بي‌توجهي مي‌کنند اما ارزش‌ها هنوز مهمترين عامل انگيزه‌ي ناخود‌آگاه محسوب مي‌شوند و وقتي به آن‌ها بي‌توجهي شود زندگي را ويران مي‌کند. وقتي ارزش‌هاي شما مهم محسوب نمي‌شوند شما عصباني و بي‌احساس مي‌شويد و يا حتي احساس نا‌اميدي مي‌کنيد. شما با خود و اطرافيانتان  احساس ناراحتي مي‌کنيد و به آن‌ها بي‌اعتماد مي‌شويد. طوري که در نهايت زندگي سخت به نظر مي‌رسد.





مشاهده مقاله  تفکر انتقادي




 


تصميم گيري بهتر


به موارد زير عادت کنيد تا لذت تصميم گيري بهتر را بچشيد!


اعتماد به نفستان را قبل از شروع کار محک بزنيد!


يکي از عادت‌هايي که پيش از شروع هر پروژه‌اي بايد با خودتان تمرين کنيد محک زدن ميزان اعتماد به نفستان است. به عنوان مثال ممکن است درخواست افزايش حقوق را به رئيستان بدهيد و 80 درصد از پذيرش آن مطمئن باشيد. يا اين که 90 درصد مطمئن باشيد که قرار است بعد از مصاحبه تحصيلي، در دانشگاه موردنظرتان قبول شويد. اگر سطح اعتماد به نفستان با اين موضوع هماهنگ نباشد به زودي شکست مي‌خوريد؛ چون اعتماد به نفس بيش از حد درباره هر موردي شما را با شکست مواجه مي‌کند.


مورد ديگري که در اکثر موارد با آن رو به رو هستيم اعتماد به نفس بيش از حدي است که ممکن است در تخمين زمان موردنظر داشته باشيم. مثلا تصور کنيم 10 دقيقه براي نوشتن يک گزارش کافي است اما وقتي مراحل نوشتن آن را شروع مي‌کنيم متوجه مي‌شويم ساعت‌ها ما را به خود درگير کرده است!


شرط تصميم گيري بهتر در زندگي، محک زدن اعتماد به نفستان است. اگر تصور مي‌کنيد که براي انجام يک کار به زمان بيش‌تري نياز داريد يا ممکن است هر لحظه با نظر مخالف رئيس يا همکارتان رو به رو شويد پس سطح اعتماد به نفستان را با حقايق موجود راستي‌آزمايي کنيد!


محصول کمال طلبي را کليک کنيد


با دانشگاه زندگي همراه شويد


ارتباط موثر متمرکز بر روابط است. هدف ارتباط موثر ارتقا کيفيت و کميت روابط بين فردي است. به تعبير ارسطو انسان حيوان اجتماعي است. اين فرد انسان نيست که اجتماعي زندگي مي‌کند بيشتر حيوانات هم حياتشان به‌صورت اجتماعي، گله‌اي و کلوني مي باشد.


تعريف ارتباط:


ارتباط فرآيند ارسال و دريافت پيام است. اين پيام گاهي اوقات مجموعه‌اي از کلمات را در بر مي‌گيرد، مثلاً وقتي‌که ارتباط ما مکتوب است و يا ايميلي است يا اس‌ام‌اس به هم مي‌دهيم، اين ارتباط پيام است. پيامي که ردوبدل مي‌شود، مجموعه‌اي از کلمات است يعني ديگر گوينده با کلمات همراه نيست. گاهي اوقات چيزي که ردوبدل مي‌شود کلمات نيست زبان بدن است مثلاً در سينماي صامت، چارلي چاپلين کلامي حرف نمي‌زند اما مي‌توانست از طريق زبان بدن خيلي بهتر از کلمات صحبت کند.


گاهي اوقات چيزي که ردوبدل مي‌شود هيجان است. معمولاً در يک ارتباط زنده و رودررو.


در اين فرآيند يک ارسال‌کننده وجود دارد و يک دريافت‌کننده. ارسال‌کننده کسي است که کلمات را مي‌فرستد، زبان بدن را مي‌فرستد، احساس را مي‌فرستد و دريافت‌کننده کسي است که آن‌ها را مي‌گيرد.


گاهي اوقات پيام مدنظر ارسال‌کننده هماني نيست که دريافت‌کننده آن را دريافت مي‌کند. مثلاً گاهي اوقات من به همسرم مي‌خواهم بگويم دوستت دارم اما او احساس مي‌کند که من دارم مسخره‌اش مي‌کنم. زمين تا آسمان پيام مع شد. گاهي اوقات به يک نفر مي‌خواهيم بگوييم که من نگرانت هستم؛ اما او احساس مي‌کند که من دارم درکارش دخالت مي‌کنم.


اينجا مشکل از ارسال‌کننده است يا از دريافت‌کننده؟ مي‌تواند از هر دو باشد؛ يعني مي‌تواند ارسال‌کننده شيوه ارسالش اشتباه باشد يا ناکافي باشد يا ناقص باشد. گاهي اوقات هم ارسال‌کننده کارش را درست انجام داده و کامل و دقيق پيامش را فرستاده، اما اين دريافت‌کننده است که اشتباه دريافت کرده.


ارتباط موثر


اصول ارتباط موثر


اصل اول ارتباط موثر:


ارتباط يک نياز روان‌شناختي بنيادين است؛ يعني اگر ما آموزش ارتباط موثر را به‌عنوان يک مهارت ضروري مي‌دانيم به خاطر اين است که ارتباط موثر يک نياز رواني بنيادين است.


وقتي‌که مي‌گوييم يک نياز بنيادين است، بنيادين دو معنا دارد:


معناي يک بنيادين اين است که غيراکتسابي است، يعني ما ياد نمي‌گيريم که بايد ارتباط موثر داشته باشيم. ما وقتي به وجود مي‌آييم، اين نياز هم با ما به وجود مي‌آيد يعني اين نياز يک نياز دروني است و ذاتي است، با ما متولد مي‌شود. يکي از رفلکس‌هايي که نوزاد وقتي به دنيا مي‌آيد و از خودش ساطع مي‌کند، گريه کردن است.


قبل از اينکه نوزاد لبخند بزند گريه مي‌کند. اين گريه يعني يکي من را بغل کند يا به من توجه کند. يکي ديگر از رفلکس‌هايي که نوزاد با آن به دنيا مي‌آيد رفلکس تعقيب اشيا متحرک است؛ يعني هر چيزي که در شعاع بينايي نوزاد باشد نوزاد آن را تعقيب مي‌کند. چرا اين رفلکس در وجود نوزاد قرار داده شده است؟ براي اينکه نوزاد را آماده ارتباط‌ موثر و جوارجويي کند، آنهم با مراقب اولي‌اش به‌خصوص مادر.


پس ارتباط موثر يک نياز است که ما ياد نمي‌گيريم و اين به‌صورت دروني در ما است.


معناي دوم بنيادي بودن همگاني بودن آن است؛ يعني ارتباط موثر نيازي نيست که قشري از انسان‌ها آن را لازم داشته باشند و بقيه آن را لازم نداشته باشند. همه انسان‌ها نياز به ارتباط موثر دارند مگر اينکه انسان سلامت عقل و روان را ازدست‌داده باشد، افسرده شده باشد و خلاصه نيروي مرگ بر نيروي زندگي غلبه کرده باشد. اين افراد مي‌گويند که من ارتباط موثر نمي‌خواهم.


انسان موجودي است که علاوه بر اين‌که بعدي دارد به نام جسم، بعدي دارد به نام روان. به همين دليل انسان‌ها حداقل دودسته نياز دارند:


نيازهاي جسماني و نيازهاي رواني.


اگر نيازهاي جسمي ما نشود، دچار سوءتغذيه مي‌شويم و اگر نيازهاي رواني هم نشود دچار سوءتغذيه رواني مي‌شويم و نتيجه اين سوءتغذيه بيماري رواني است؛ بنابراين بسياري از بيماري‌هاي روان‌شناختي که ما انسان‌ها در کودکي و بزرگ‌سالي به آن دچار مي‌شويم تماماً معلول نشدن نيازهاي رواني ما است به‌خصوص نياز به ارتباط موثر


اصل دوم ارتباط موثر:


بهداشت روان انسان‌ها درگرو کيفيت روابط آن‌ها است. پس بايد بتوانيم رابطه‌هاي باکيفيت برقرار کنيم. آمارها نشان مي‌دهد که 85% از زمان هوشياري مردم در ارتباط سپري مي‌شود بنابراين 85% از کيفيت زندگي ما در گرو کيفيت روابط ما است. پس مهم است که ما چگونه بتوانيم ارتباطي را سامان بدهيم، شکل بدهيم و به جلو ببريم.


بسياري از اختلال‌هاي رواني، معلول آسيب ديدن ما و يا نشدن ما در اين نيازها است.


مثلاً شما اختلال شخصيت اسکيزوييد را در نظر بگيريد. شخصيت‌هاي اسکيزوييد چه نشانه‌هايي دارند؟ علاقه اجتماعي آن‌ها خيلي ضعيف است، وقتي به آن‌ها مي‌گوييم که دو اتاق اينجا داريم که در يکي از اتاق‌ها دونفره نشسته‌اند و اتاق ديگري خالي است، توکجا مي‌خواهي بروي؟ مي‌گويد مي‌خواهم بروم اتاقي که هيچ‌کس نباشد. نه اينکه از جمع خجالت بکشد و يا استرس داشته باشد مي‌خواهد بگويد حوصله جمع را ندارد. احساس نياز دروني براي بودن در کنار ديگران را ندارد. يکي ديگر از نشانه‌هاي اسکيزوييد ها اين است که ناگويي خلقي دارند. خيلي سخت احساسات درونشان را مي‌شناسند و خيلي سخت به احساسات دروني‌شان برچسب مي‌زنند و خيلي سخت اين احساسات را ابراز مي‌کنند، يا نمي‌توانند ابراز کنند. پس در ابراز احساسات و بيان هيجاناتشان خيلي ضعيف هستند.





مشاهده مقاله  4 عادتي که براي تصميم گيري بهتر به کمکتان مي‌آيد




نشانه سوم آن‌ها اين است که کودک درونشان خيلي ضعيف است يعني آدم‌هاي اهل تنوع و هيجان و شوخ‌طبعي نيستند.


سؤال اين است که چه اتفاقي مي‌افتد که فرد در بزرگ‌سالي اسکيزوييد مي‌شود؟ ريشه‌اش به احساس تنهايي برمي‌گردد يعني احساس بنيادين اسکيزوييدها، احساس تنهايي است.


چرا اين احساس در وجود آن‌ها نشسته و تا بزرگ‌سالي دست از سر آن‌ها برنمي‌دارد. چون آن‌ها در کودکي رابطه‌اي داشتند که در آن يک رابطه بي‌کيفيت بوده يعني والدين ابراز کننده قوي احساسات و هيجان در اين رابطه نبودند، والدين توجهي به کودک نمي‌کردند و وقتي براي او نمي‌گذاشتند.


پس وقتي مي‌گوييم بهداشت روان انسان‌ها در گرو روابطشان است، منظور اين است که ارتباط، هم ساختار شخصيتي انسان‌ها را مي‌سازد و هم کيفيت زندگي اينجا و اکنون شان را مي‌سازد.


بنابراين اصل دوم مي‌گويد اگر ما مي‌خواهيم بهداشت روانمان حفظ شود، بايد بتوانيم اصول و قواعد ايجاد و تداوم و حفظ ارتباط انسانيِ باکيفيت را يادبگيريم.


فن بيان را به خوبي بياموزيد


دانشگاه زندگي را همراهي کنيد


 


پيدا کردن مسير زندگي فقط مجموعه‌اي از اقداماتي نيست که براي جستجو کردن يک راه و سرانجام رسيدن به آن انجام مي‌دهيم؛ بلکه شامل تمام کارهايي مي‌شود که براي دنبال کردن آن انجام مي‌دهيم. هر کسي در طول زندگي علاوه بر تمام حساب و کتاب‌هاي ذهني خود مسيري را با قلبش دنبال مي‌کند و براي موفقيت در آن تلاش خود را به کار مي‌برد. همه چيز در اين راه خوب پيش مي‌رود تا اين که در اين راه دچار يک تفکر وسواس‌گونه مي‌شويم: اين که مسير زندگي خود را درست انتخاب کرده‌ايم يا نه؟ آينده اين مسير به قدر کافي روشن است يا تمام اقدامات ما تلاش‌هايي گزاف و بي‌حاصل مي‌شوند؟


شايد تعجب کنيد اما براي کسي که با قدرت و اطمينان قدم در مسير زندگي مي‌گذارد تمام اين سوالات و تفکرات بي‌معنا خواهد بود. مثل جواني که به تازگي و با تصميم قطعي وارد زندگي مشترک شده است و اگرچه از آينده آن بي‌خبر است، اما اعتقاد دارد اگر هر قدم را به موقع بردارد و از نااميدي فاصله بگيرد قطعا آينده تيره و تار نيست.


 


مسير زندگي


از ديدگاه برخي از روانشناسان فقط و فقط زندگي در لحظه است که معنا مي‌شود و باقي تفکرات ما حاصل تصوراتي پوچ و انديشه‌هايي مبهم در دود هستند!


حالا اين به خودِ فرد بستگي دارد که بتواند مسير زندگي را درست انتخاب کند يا نه. براي انتخاب بهتر 3 گام مشترک و مهم وجود دارد که در دانشگاه زندگي بدان مي‌پردازيم.


3 گام مشترک براي اين که مسير زندگي درست را انتخاب کنيم


حتما بارها به دنبال سايت مسير زندگي يا هر منبع ديگري که بتوانيد با استفاده از آن به منابع روشني در ارتباط با انتخاب اهداف زندگي برسيد مراجعه کرده‌ايد. در حالي که هيچ نسخه از پيش تعيين شده‌اي وجود ندارد که بتواند به ما نشان دهد با توجه به اهدافمان کدام مسير قطعا ما را به مقصد مي‌رساند همواره فاکتورهاي مشترک زيادي وجود دارند:





مشاهده مقاله  حل مسئله




دست از جستجوي مسير زندگي برداريد!


اولين قدم مشترک در اين مسير، متوقف کردن اين فرآيند پيچيده و زمانبر جستجو است! نمونه‌هاي آن را احتمالا بارها در زندگي تجربه کرده باشيد. مثلا با سرمايه‌اي که در دست داريد بارها و بارها مسيرهاي مختلف را رفته‌ايد و از آن‌ها پشيمان شده‌ايد. در نهايت هم به قول قديمي‌ها به خاطر از اين شاخه به آن شاخه پريدن همچنان اندر خم يک کوچه‌ايد؛ چون دقيقا نمي‌دانيم از زندگي چه مي‌خواهيم!


 


سايت مسير زندگي


حقيقت آن است که نمي‌توان مسير زندگي را با حفاري لايه‌هاي مختلف ذهن کشف کرد. زندگي را شايد بتوان بر حسب حدس و گمان پيش برد ولي هيچ قطعيتي وجود ندارد که مسير قطعي وجود داشته باشد! بنابراين نگراني و فکر و خيال بيش از حد فقط باعث مي‌شود که در درياي نااميدي بيش‌تر غرق شويد!


به مرور زمان و وقتي که يک مسير را آغاز کنيد متوجه حضور يک GPS دروني در خودتان مي‌شويد! مسيريابي که راه را از درون به شما نشان مي‌دهد. شايد اين موضوع باعث شود تصور کنيد که کنترل مسير زندگي به طور رسمي از شما گرفته است. مولانا معتقد است که:


از اين که زندگي بارها زير و رو مي‌شود نگران نباشيد. از کجا مطمئن هستيد آن رويي که زندگي به شما نشان مي‌دهد بهتر از روي ديگر نباشد؟


از داشته‌هايتان در مسير زندگي درست استفاده کنيد


شايد براي شما هم اتفاق افتاده باشد آن شور و عجله و هيجاني که معمولا در چهره همه مردمي که در خيابان‌هاي شلوغ با شتاب در رفت و آمد هستند مي‌بينيم.





مشاهده مقاله  مديريت زمان با گوجه فرنگي




به طور معمول وقتي که با مردم کار کنيد اولين چيزي که در چهره آن‌ها مي‌بينيد آن عجله و شتابي است که در درونشان براي رسيدن به موفقيت موج مي‌زند. شايد به دليل آن باشد که آن‌ها دائما روي مقصد تمرکز دارند؛ غافل از اين که زندگي يک فرآيند است؛ يک سفر!


براي سريع‌تر رسيدن به شيريني  اهداف و دستاوردها بايد مشتاق شيرين‌کننده‌هاي مصنوعي باشيد؛ شيرين‌کننده‌هايي که اگرچه شيرين هستند اما در اصل هيچ ماده مناسب اوليه ندارند!


 


مسير زندگي خود را درست تعيين کنيد


براي اطلاعات بيشتر کليک کنيد


اگر همين حالا يک در حالي که وسط کلاس درس نشسته ايد از شما بخواهند تا در يک سخنراني دانشجويي، پشت تريبون قرار بگيريد و درباره رويکردها و اهداف خود نسبت به رشته تحصيليان توضيح دهيد چه احساسي داريد؟ به قول معروف شُر شُر عرق مي ريزيد، کف دستانتان خيس مي شود، عرق سردي روي پيشانيتان مي نشيند و دست و پاهايتان مي لرزد؟ اگر قرار باشد در مقابل چندي از نمايندگان نامدار شرکت ها يا سازمان هاي ديگر در يک مصاحبه مطبوعاتي شرکت کنيد يا اين که مقابل آن ها ازطرح ها و ايده هايتان دفاع کنيد چه طور؟ اصلا چرا راه دور برويم؛ ارائه پايان نامه تحصيليتان را چه طور مديريت مي کنيد وقتي که چند داور سخت گير قرار است همزمان به فن بيان، اطلاعات ارائه شده توسط شما و صحت آن ها نمره بدهند؟ از آن دسته افرادي هستيد که مي توانند در هر شرايطي پا روي پا بيندازند و بحران را سپري کنند يا اين که ترس و دلواپسي از سخنراني هاي عمومي تمام وجودتان را مي گيرد؟ به راستي ريشه هاي ترس که باعث واکنش هاي گوناگون عصبي در فرد مي شود چيست؟


دلواپسي هاي قبل از سخنراني مانع يا دست اندازهايي هستند که در طول حرف زدن ما را به دام خود مي اندازند. برخي از اين دلواپسي هاي نظير يک دست انداز فقط باعث کاهش سرعت ما، ايجاد لکنت در طول سخنراني يا مکث هاي بيش از حد مي شوند؛ اما برخي واقعا باعث مي شوند ترمز سخنراني عمومي کشيده شود و به صورت غير فعال و با زور سخنراني را پيش ببريم!


شايد راه هاي کاهش استرس سخنراني تا حد زيادي بتواند روند سخنراني يا گفتگو عمومي را تسهيل کند؛ اما اين بار قصد داريم با بررسي ريشه هاي ترس در سخنراني يا گفتگوهاي عمومي ابه اين ترس يا دلواپسي يک بار براي هميشه خاتمه دهيم.





مشاهده مقاله  بررسي نقش هنر اصيل انديشيدن ديالکتيک در فن بيان و سخنوري




بررسي ريشه هاي ترس قبل از حرف زدن


ترس يا فوبيا احساس مغز ما نسبت به يک تهديد يا خطر خارجي است. هروقت با چيز جديدي روبرو  مي شويم که آن را نمي شناسيم و فکر مي کنيم يک تهديد براي ما است مي ترسيم مثل ترس از تاريکي، ترس از مرگ، ترس از دست دادن عزيزان، ترس از ارتفاع و …که نسبت به آن ها گارد مي گيريم و ثمره اين واکنش دفاعي روحي، تاثيرات فيزيولوژيک زيادي روي بدن ما دارد.


بررسي ريشه هاي ترس قبل از حرف زدن


آمار عجيب شيوع ترس از صحبت کردن در جمع!


در سال 1977 در کتاب مرجع Book of Lists فهرستي از بارزترين نگراني ها يا بهتر بگوييم، ترس هاي مردم در دنيا توسط شرکت Bruskin اعلام شد که 14 مورد از آن ها به ترتيب زير اعلام شدند:



  1. صحبت کردن قدر جمع

  2.  ارتفاع

  3. ات

  4.   مشکلات مالي

  5.   آب در عمق بالا

  6.   بيماري

  7.   مرگ

  8. پرواز

  9. حيات وحش

  10. سگ

  11. رانندگي با ماشين

  12. تاريکي

  13.  آسانسور

  14. پله برقي


کمال طلبي را کنار بگذاريد


www.daneshgahezendegi.com


اخيرا برخي از سرفصل هاي منتشر شده در اخبار مرتبط به شدت مرا تعجب زده کرده است: در نامه هاي ناخوانده تازه کشف شده آبراهام لينکلن از سال هاي 1860 به بعد رد خشونت و عصبيت ديده مي شود. عجيب نيست اگر اين ترسي که در نامه هاي لينکلن احساس مي شود را به سخنراني عمومي نسبت دهيم؛ ترسي که با فن بيان لينکلن به خوبي مهار مي شده است. با نگاه به نظريه تکامل داروين و شناخت ريشه هاي ترس در سخنراني غلبه بر ترس خيلي راحت تر مي توان بر ترس از صحبت کردن در جمع پيروز شد.


در نظريه تکامل داروين به ترس به عنوان يکي از طبيعي ترين غرايز انسان اشاره شده است. داروين از همان زماني که پشت شيشه ضخيم به مارهاي سمي خيره شده بود و حتي از پشت شيشه هم نسبت به حملات مارها واکنش نشان داد اثبات نمود که غريزه اي به نام ترس قطعا در انسان وجود دارد و حتي با وجود توانايي استدلال ما روي واکنش هايمان اثر خواهند گذاشت. پس چه طور مي شود که فردي مثل آبراهام لينکلن که اهالي مزرعه محل زندگي اش او را به عنوان فردي بي دست و پا و بي عرضه شناخته بودند قادر مي شود نطق گيتسبرگ را به صورت جهاني ارائه کند؟ چه طور مي شود لينکلن حتي با وجود معضل اختلال اضطراب اجتماعي که بسياري از روان شناسان آن را در وجود لينکلن تشخيص داده بودند بتواند با سخنراني هايش اين چنين حماسه سازد شود؟


تحليل امروز دانشگاه زندگي به شما کمک مي کند بتوانيد غلبه بر ترس از سخنراني را اين بار از راه هاي تازه تري تجربه کنيد. راه هايي کاربردي و عملي به سبک بزرگان دنيا نظير آبراهام لينکلن! همراه ما بمانيد.


راه هاي دائمي غلبه بر ترس از سخنراني


همه ما حداقل يک بار به واسطه حصار هاي ذهنمان محصور شده ايم! اصلا فکر مي کنيد تا به حال چند دفعه در زندگي توسط حس جسارت خود غافلگير شده باشيد؟ يک بار؟ دو بار؟ هرگز؟! فکر مي کنيد در اين لحظات شبيه کدام يک از شخصيت هاي مشهور و شناخته شده دنيا بوده ايد که با مشکل ترس از جمعيت و هراس از سخنراني رو به رو بودند؟ آبراهام لينکلن؟ بريتني اسپيرز؟ هپي گيلمور؟





مشاهده مقاله  فن بيان در برابر توهين - خود را در برابر توهين ديگران تجهيز کنيد!




راه هاي دائمي غلبه بر ترس از سخنراني


بسياري از ستاره هاي آسمان شهرت امروز دنيا افرادي خجالتي و درونگرا بوده اند. آن ها هم دقيقا مثل شما به دنبال راهي براي غلبه بر ترس از سخنراني بودند تا اين که موفق شدند به طور کامل اين ترس مثل سم را از وجود خود سم زدايي کنند!


غلبه بر ترس به سبک آبراهام لينکلن


شور و اشتياق به درس! همه آن چيزي که بارها درباره لينکلن شنيديم تا بتواند با تحصيل در رشته حقوق از کنتاکي به رياست جمهوري ايالات متحده برسد! با اين وجود نامه هاي باقي مانده از لينکلن و نوشته هايي که اطرافيانش درباره او ثبت نمودند نشان مي دهد که وي از اختلالات عصبي پيش از سخنراني رنج مي برده است.


افراد خجالتي مثل لينکلن با ترفندهاي زيادي سعي داشتند بر اين حس خود غلبه کنند. ” shut it” يکي از عبارت هايي بوده است که هميشه لينکلن پيش از شروع سخنراني و زماني که به شدت بابت استرس سخنراني نگران بوده است زير لب زمزمه مي کرده است. خيلي ها اين shut it يا معادل فارسي “تمامش کن” را به تمريناتي نسبت مي دهند که معمولا لينکلن براي غلبه بر ترس از سخنراني خود زير لب زمزمه مي نموده است!


اگر شما هم از يک موضوع نفرت داريد و بلعکس به يک موضوع خاص علاقمند هستيد همان احساس را در خود تحريک کنيد. مثلا با استفاده از جمله “تمامش کن” و به سبک لينکلن شما هم مي توانيد حس هاي منفي خود را سرکوب کنيد و در عوض با جملات مثبت همان حس را نسبت به موضوع مورد علاقه خود تشديد نماييد.


 


محصول فن بيان را کليک کنيد


براي خواندن مقالات بيشتر کليک کنيد


حتما تا به حال بارها شنيده‌ايد که مي‌گويند فلاني چرچيل است يا اين که سياست‌مدار چرچيلي است. “سياست چرچيلي” هم يکي ديگر از اصطلاحات معروفي است که معمولا به کار مي‌بريم. اگرچه خيلي‌ها مي‌دانند که سياست چرچيلي منتسب به چه کسي است و چرچيل چه کسي بوده است اما احتمالا خيلي‌ها درباره فن بيان وينستون چرچيل و سياست کلامي او بي‌خبر هستند.


در پنجم مارس 1946، در کالج وست مينستر در فالتون يعني حدود هفتاد سال پيش بود که چرچيل يکي از معروف‌ترين سخنراني‌هاي خود را که بعدها به سخنراني پرده آهنين معروف شد ارائه کرد. تا آن زمان چرچيل تنها و اولين کسي نبود که از عبارت “پرده آهني” در سخنراني‌اش استفاده کرده باشد اما بعد از چرچيل و به سبب شيوه بهره‌برداي از اين عبارت در فن بيان وينستون چرچيل بود که بعدها اين عبارت تبديل به يک اصطلاح  مشترک و متداول بين مردم شد و حتي بعضي از آن به عنوان نماد شروع جنگ سرد در دنيا ياد مي‌کنند.


در بسياري از کتب تحليل بيان و سخنراني نيز از فن بيان چرچيل به عنوان يک الگو، شاخص يا معيار استفاده مي‌شود. در کتاب برترين سخنراني‌ها، تاريخ ويليام سفاير، نويسنده سخنراني‌هاي سياسي، برخي از سخنراني‌ها را بدين شکل تحسين مي‌کند: اين چرچيل‌ترين سخنراني‌هاي چرچيل است!


در آموزش امروز که مروري است بر فن بيان وينستون چرچيل سعي داريم نحوه استفاده از تکنيک‌هاي کاريزما، نفوذ و اثرگذاري يک سخنران را در نوشتن متن سخنراني تحليل کنيم. بعد از يادگيري اين فنون شايد چرچيل بعدي با همه سبک سياق منحصر به فردش در سخنراني شما باشيد!


تحليل فن بيان وينستون چرچيل


بر اساس آن چه که از تحليلگران در شيوه سخنراني چرچيل ديده‌اند، 8 نکته کليدي يا تکنيک رهبري در فن بيان وينستون چرچيل ديده مي‌شود که بيش از هر چيز ديگري جلب توجه مي‌کند:



  1. نمايش و به اشتراک‌گذاري اعتقادات اخلاقي: به اين شکل که پيام‌هاي اخلاقي را با بيان اعتقادات و منش اخلاقي خود انتقال دهيد و از اين راه به نقاط مشترک خود و مخاطبانتان برسيد

  2. بازتاب احساسات مخاطبان: سخنران مي‌تواند به دلشوره‌ها، دغدغه‌ها و درد دل مخاطبان خود گوش دهد و آن‌ها را در رفتار و اقدامات خود روي صحنه بازتاب دهد

  3. بالا بردن سطح انتظارات: به اين شکل که کاملا جسورانه براي خود و مخاطبانتان اهداف بزرگي را ترسيم کنيد

  4. تقويت اعتماد به نفس مخاطبان: به مخاطبان خود اعتماد دهيد که برنامه‌هاي گفته شده، نکات آموزش داده شده يا ترفندهاي مطرح شده براي هر هدفي که باشند قطعا عملي مي‌شوند

  5. استفاده از لبخند، استعاره و اصطلاحات: اين ابزارها به مخاطب کمک مي‌کنند در حالتي مطلوب و دلچسب‌تر آن چه را که قبلا تجربه کرده‌اند به ياد آوردند

  6. استفاده از تضاد و تناقض: ايده‌ها و عقايد خود را با تاکيد بر آن چه که خلاف عقايد شما مي‌باشد تشريح کنيد

  7. ايراد سخنراني در سه بخش جداگانه: استفاده از قانون معجزه‌آسا يک سوم در انتقال مطالب و طراحي اسلايدها براي اين که مخاطبان بهتر از هميشه مطالب را به خاطر بسپارند

  8. پرسش‌هاي شفاهي از مخاطبان: پرسش سوالاتي که باعث مي‌شوند مخاطب به صورت شناختي درگير شود توصيه شده است





مشاهده مقاله  با به کارگيري فن بيان در سخنراني سياسي پيروزي در انتخابات از آن شما خواهد بود




تحليل فن بيان وينستون چرچيل


در ادامه به برخي از اين تکنيک‌هاي رهبري که در فن بيان وينستون چرچيل به خوبي مشهود است مي‌پردازيم.


تکنيک اول: نمايش اعتقادات اخلاقي در سخنراني


يکي از اصول فن بيان در سخنراني سياسي نمايش اعتقادات اخلاقي و در واقع همان پايبندي‌هاي اخلاقي است که چرچيل به خوبي بدان توجه مي‌کرده است. مثل عبارت “رايزني‌هاي پايدار و درست” که در سخنراني پرده آهنين چرچيل بيان شده است.


به برخي از بخش‌هاي سخنراني چرچيل که اعتقادات و خط مشي اخلاقي چرچيل را نشان مي‌دهد توجه کنيد:



  • اين وظيفه من است؛ اگرچه مي‌دانم شما هم آرزو مي‌کنيد حقايق را که من درباره اروپا مي‌بينم از زبان من بشنويد (صداقت و شفافيت چرچيل)

  • من احساس وظيفه مي‌کنم و اکنون نيز موقعيت و فرصت ادا وظيفه را پيدا کردم (وظيفه‌شناسي چرچيل)

  • ما (آمريکا و بريتانيا) براي دلايل ساده‌اي که براي خودمان ارزشمند و هستند با هم کار مي‌کنيم (نمايش انگيزه‌هاي خالص و بي‌نظير چرچيل)

  • ما مدعي چيزي نيستيم جز همکاري و کمک متقابل (شفافيت در بيان باورها)


 


مسير زندگي خود را کليک کنيد


با دانشگاه زندگي همراه شويد


آيا تاکنون پيش آمده آنقدر از شکست خوردن در کاري بترسيد که حتي براي انجام آن تلاش نکنيد؟ يا ترس از شکست، شما را وادار کرده باشد تلاش‌هاي خود را کم‌اهميت جلوه دهيد تا احتمال شکستي بزرگ را کاهش دهيد؟


خيلي از ما انسان‌ها، حداقل يک بار يا بيشتر اين موضوع را تجربه کرده‌ايم. ترس از شکست خوردن مي‌تواند موجب منفعل شدن شما شود که هيچ تلاشي نکنيد. بنابراين شما را از حرکت رو به جلو و پيشرفت بازمي‌دارد. اما وقتي که به ترس اجازه مي‌دهيم اين کار را انجام دهد، در مسير زندگي خود بسياري از فرصت‌ها را ناديده مي‌گيريم.


در اين مقاله، درباره ترس از شکست صحبت مي‌کنيم. مفهوم آن را بررسي مي‌کنيم و دلايلش را مي‌گوييم. در نهايت به راه‌هاي غلبه بر اين ترس و رسيدن به موفقيت در زندگي اشاره مي‌کنيم، بنابراين همراه ما باشيد.


ترس از شکست


دلايل ترس از شکست


براي يافتن دلايل ترس از شکست، بايد در ابتدا بدانيد که مفهوم «شکست» چيست.


همه ما تعاريف متفاوتي از موضوع شکست داريم. به اين دليل که تفکرات و ارزش‌هاي و سيستم اعتقادي ما با هم تفاوت دارد. شکست براي يک نفر ممکن است ترس به همراه داشته باشد و براي فردي ديگر تبديل به درسي بزرگ در زندگي شود.


بسياري از ما از شکست خوردن در زندگي وحشت داريم. ترس از شکست زماني اتفاق مي‌افتد که به خود اجازه مي‌دهيم، کارهايي که براي پيشرفت نياز است و ما را به اهدافمان مي‌رساند، انجام ندهيم.


اين نوع ترس را مي‌توان به موارد مختلفي مرتبط ساخت. براي مثال، اگر والديني منتقد و سخت‌گير داشته باشيد، ممکن است از انجام خيلي کارها بترسيد. به اين دليل که آن‌ها در دروان کودکي مرتباً شما را تحقير و تنبيه کرده‌اند و اين احساسات منفي در زندگي بزرگسالانه شما نيز تاثير مي‌گذارد.


تجربه يک اتفاق بسيار تلخ در زندگي نيز ممکن است به دليلي به ترس از شکست تبديل شود. مثلاً فردي را در نظر بگيريد که چند سال قبل همايشي با حضور تعداد زيادي از افراد داشته و بسيار ضعيف عمل کرده است. ممکن است اين تجربه براي آن فرد آن‌چنان بد باشد که از شکست در کارهاي ديگر نيز وحشت داشته باشد. شايد اين ترس براي سال‌ها در ذهن فرد باقي بماند و جلوي پيشرفت او را بگيرد.





مشاهده مقاله  اهميت روابط بين فردي در دنياي امروز




چگونه ترس از شکست را تجربه مي‌کنيد


اگر ترس از شکست داشته باشيد، احتمالاً همه يا برخي از نشانه‌هاي زير را داريد:



  • تمايلي به امتحان چيزهاي جديد و فعال بودن در پروژه‌هاي چالشي و سخت نداريد.

  • دچار خودتخريبي هستيد يعني خود را سرزنش مي‌کنيد، به شدت استرس داريد و نمي‌توانيد اهدافتان را دنبال کنيد.

  • مشتاق هستيد کارهايي که قبلاً در آن موفق بوده‌ايد را دوباره انجام دهيد.


ترس از شکست


تعريف شکست را بدانيد


تقريباً غيرممکن است که در زندگي خود هيچ شکستي را تجربه نکنيد. افرادي که سعي مي‌کنند از شکست فرار کنند، در زندگي به جايي نخواهند رسيد. اگر بخواهيم ساده بيان کنيم، اين افراد اصلاً زندگي نمي‌کنند!


 


تفکر مثبت داشته باشيد


موضوع جالب درباره شکست اين است که طرز نگاه کردن به آن، فقط به خودمان بستگي دارد. مي‌توانيم شکست را به عنوان «پايان دنيا» در نظر بگيريم يا مي‌توانيم به آن به عنوان يک درس و تجربه بسيار عالي نگاه کنيم که معمولاً همين طور است. هر بار که در کاري شکست مي‌خوريم، بايد به دنبال گرفتن درس عبرتي از آن باشيم و تجربه خود را افزايش دهيم. اين درس‌ها بسيار مهم هستند زيرا باعث مي‌شوند رشد کنيم و دوباره دچار همان اشتباهات قبلي نشويم. شکست‌ها تنها زماني که به آن‌ها اجازه دهيم، ما را متوقف مي‌کنند.


 


مسير زندگي خود را کليک کنيد


دانشگاه زندگي همراه شماست


در انجام هيچ کاري احساس رضايتمندي نمي کنيد؟ نمي توانيد از پس بلندپروازي هاي خود در هر کاري برآييد و دائم خودتان را مقصر مي دانيد؟ از انتظارات بالايي از هر کسي داريد و فکر مي کنيد بايد بتوانند کارها را به همان شکلي که فکر مي کنيد انجام دهند به تنگ آمده ايد؟ اين روحيات باعث نااميديتان نسبت به هر چيزي شده و از نظر خودتان بمب انرژي منفي براي ديگران هستيد؟ همان طور که خودتان هم خوب مي دانيد شما فردي با روحيه کمال گرايي هستيد. اگرچه اين روحيه يک اختلال شخصيتي نيست اما کمالگرايي در دنيا امروز ما يک مشکل است؛ چون تقريبا ما قادر نيستيم بر ايده آل بودن تمام امور نظارت داشته و آن ها را کنترل کنيم.


کمالگرا فردي است متفاوت که قادر به پذيرش هر استانداردي در امور نيست. استانداردي که طبق کمال و حد عالي هر چيز تنظيم شده است. در علم روان شناسي، کمالگرايي را يک ويژگي شخصيتي در فردي مي دانند که براي رفع بي عدالتي در امور و تنظيم آن ها با استانداردهاي فوق العاده در تلاش است؛ فردي که با وجود اين روحيات پيچيده به شدت نسبت به دنيا اطرافش منتقد است و همه چيز را با ديد انتقادي نظاره مي کند.


نمي دانيد شما هم به مشکل کمالگرايي دچار هستيد يا نه؟ نشان هاي رفتاري شما باعث شده افراد ويژگي شخصيتي کمالگرايي را به شما نسبت دهند و اين روحيه کمي برايتان درسرساز شده است؟ راهنماي کامل امروز شما براي به سمت اين که براي هميشه بر مشکل کمالگرايي خود غلبه کنيد هدايت مي کند.


نشانه هاي کمالگرايي و تکنيک هاي کليدي رفع آن


بسياري از ما به مشکل کمالگرايي مبتلا هستيم. البته تاکيد مي کنم که کمالگرايي يک مشکل نيست و گاهي به نفع ما است. همين که براي انجام کارها به کم راضي نشويم و تمام تلاش خود را براي انجام امور به نحو احسنت به کار بريم يعني ما يک کمالگرا مثبت هستيم که از اين روحيه خود در جهات مثبت نيز استفاده کرده ايم. اما خيلي وقت ها هم کمالگرايي تبديل به گره کور مي شود!





مشاهده مقاله  با اين ترفند ها بر ترس از تغيير خود براي هميشه غلبه کنيد




نشانه هاي کمالگرايي و تکنيک هاي کليدي رفع آن


گره کور کمالگرايي در شما هم وجود دارد؟


در ادامه 6 نشانه عمده اي که در افراد کمالگرا بيشتر ديده ام و از نظر روانشناسان هم تاييد شده است را بررسي مي کنيم:



  1. اشتباه در مخيله شما هم نمي گنجد: اگر شما فردي کمالگرا هستيد هيچ فضاي خالي براي ارتکاب به اشتباهات در نظر نگرفته ايد. در چنين حالتي شما در حکم شناگري هستيد که براي رفع خطا و جلوگيري از غرق شدن زحماتتان به سمت اين اشتباهات شيرجه مي زنيد!

  2. شما روش خاص و متفاوت خود را داريد: در اغلب موارد ممکن است از شما براي انجام کاري درخواست نشود؛ چون همه مي دانند شما به سبب شيوه خاص عملکرد خود بسيار نکته سنج هستيد.

  3. هيچ چيز برايتان ارزشمندتر از نتيجه کار نيست: در برخي از موارد مردم به روند انجام يک کار و زحماتي که کشيده اند فکر مي کنند تا بتوانند تاثيرات نتيجه نامطلوب را حنثي کنند. اما شما کاملا برعکس سايرين هستيد. مثلا در يک مسابقه فوتبال حتي اگر براي پيروزي خودکشي کنيد ولي نتيجه نگيريد باز هم خود و بقيه را متهم مي دانيد.

  4. خودخوري از نشانه هاي رفتاري فاحش شما است: شما براي هر مسئله کوچک و بي اهميتي هم خودخوري مي کنيد. به اين ترتيب بعيد نيست شما هم از افراد درونگرا باشيد.

  5. موفقيت براي شما کافي نيست: شما انسان خاصي هستيد که اگر X را به دست آوريد پيگير 2X مي شويد! اگر 2X به دست آيد هيچ چيز مثل 5X شما را راضي نخواهد کرد!

  6. شديدا درگير جزئيات هستيد: شما به شدت به جزئيات يک موضوع اهميت مي دهيد. اگر کسي باعث شکست يا ناراحتي شما شده است شما تا مدت ها پيگير اين موضوع هستيد تا بتوانيد از چند و چون قضيه سردرآوريد!





مشاهده مقاله  هفت گنجي که شما را در نظر همه دوست داشتني و اجتماعي مي نماياند




نشانه هاي کمالگرايي و تکنيک هاي کليدي رفع آن


هر چند که برخي به خاطر داشتن اين نشانه ها به خود مي بالند و به هيچ وجه وجود اين علائم را منفي و مشکل ساز نمي دانند اما بايد اعتراف کنيم که کمالگرايي در بسياري از موارد کار دستمان داده است! مهم ترين تاثير منفي آن سلب آرامش و خوشحالي از خود ما به عنوان انسان هاي کمالگرا مي باشد. انسان کمالگرا هرگز نمي تواند بين ديگران و در هم نشيني با آن ها احساس لذت کند. حتي شايد اين افراد با مشکل مسخره شدن توسط ديگران رو به رو شوند!


هر چه که هست بهتر است از اين به بعد به عنوان يک انسان کمالگرا و با ترفندهاي زير اين روحيه خاص را در خود تغيير دهيم.


راهکارهاي مقابله با مشکل کمالگرايي


براي بهبود اين اين رفتار يا روحيه از ترفندهاي زير بهره ببريد:


براي دريافت بسته آموزشي درمان کمال طلبي کليک کنيد:


بسته آموزشي کمال طلبي


يک کمالگرا سالم باشيد؛ نه يک کمالگرا عصبي!


کمالگرا روحيه انسان هاي سالم است وقتي که به حد افراط نرسيده باشد. کمالگراها بر دو نوع هستند: انسان هاي سالمي که از اين ويژگي براي رشد استفاده مي کنند و انسان هايي که با اختلال عصبي مانع پيشرفت خود مي شوند.


نشانه هاي کمالگرايي و تکنيک هاي کليدي رفع آن


ويژگي کمالگرايان سالم:



  • شما همواره به واسطه اهداف خود انگيزه مي گيريد

  • شما روي عمل و عملگرايي تمرکز داريد

  • هر پيروزي شما بهانه اي است تا جشن بگيريد

  • شما از اهدافتان يک قاب عکس سايز بزرگ در نظر داريد که جزئيات کوچکش اصلا قابل توجه نيستند

  • اشتباهات گذشته در حکم راهنما پيروزي هاي فردا و آينده هستند


ذهنيت”همه چيز يا هيچ” خود را حذف کنيد!


دوگانگي يا شيوه تفکر بر اساس “همه يا هيچ” يکي از رايج ترين مسائلي است که کمالگرايي در اين افراد به وجود مي آورد. براي اين افراد دنيا دو رنگ است: سفيد يا سياه؛ کار دو وجه مشخص دارد: پيروزي يا شکست!


 


محصول فن بيان به شما کمک مي کند فن بيان خود را تقويت کنيد


براي خريد اين محصول کليک کنيد


همه ما فکر مي‌کنيم اين جمله “يک شبه موفقيت به دست آوردن” چيزي جز يک تله بزرگ براي ي يک عده افراد سودجو نيست؛ اما آيا در واقعيت هم چنين است؟ در حالي که همه ما معمولا چنين رويکردي در مسير کسب موفقيت در زندگي داريم اما بيش از هر چيز روي موفقيت‌ها و عادت‌هاي کوتاه مدت تمرکز داريم. اصلا همه ما به دنبال يک ميانبر هستيم تا اين مسير کوتاه‌تر/ ساده‌تر شود و زودتر نتيجه را ببينيم. شايد به همين دليل باشد که يک دانش‌آموز براي قبولي در دانشگاه از کلاس‌هاي متعدد استفاده مي‌کند تا مسير رسيدن به موفقيتش ساده‌تر شود، يک فارغ‌التحصيل به جاي يادگيري مهارت به صورت انفرادي در کلاس‌هاي مهارت‌آموزي شرکت مي‌کند و خلاصه اين که همه ما از هر نوع ابزار موجود در اطرافمان براي کوتاه کردن مسير زندگي استفاده مي‌کنيم.


 


کسب موفقيت در زندگي


البته که نقش اهداف بزرگ در انگيزه و رسيدن به موفقيت را نبايد ناديده بگيريم؛ اما همواره راهکارهايي وجود دارند که مي‌توانند به ما در مسير کسب موفقيت در زندگي شتاب دهند. ترفندهايي که حتي در شرايط محدوديت زماني و امکانات به ما کمک مي‌کنند.


4 ترفندي که مسير کسب موفقيت در زندگي را هموارتر مي‌کنند


شايد بهتر باشد هر يک از اين ترفندها را يک شتاب‌دهنده يا تقويت‌کننده رفتاري بناميم؛ چون به مرور به يک عادت يا رفتار تبديل شده و از راه تغيير رفتاري باعث موفقيت افراد مي‌شوند.


بهره‌مندي از بازخوردهاي سريع و آني


ست گودين، کارآفرين آمريکايي مي‌گويد: بهترين راه براي ايجاد رفتارهاي طولاني‌مدت، بازخوردهاي کوتاه‌مدت هستند؛ اما اين به چه معنا است؟





مشاهده مقاله  راهنماي کامل براي اين که بر مشکل کمالگرايي خود غلبه کنيد




گودين اعتقاد دارد که هر چه سريع‌تر بتوانيم يک بازخورد و نظر را درباره عملکردمان دريافت کنيم سريع‌تر مي‌توانيم به تنظيم و تغيير و بهبود رفتارمان بپردازيم. شايد به همين دليل باشد که ما خيلي از رفتارهايمان دير تغيير مي‌کنند. بگذاريد اين موضوع را با يک مثال ساده تشريح کنيم:


تصور کنيد فردي را که معمولا خميده و دولا دولا راه مي‌رود و عادت ندارد کاملا صاف و استوار بايستد. اين فرد براي درمان اين مشکل در ظاهر خود که در واقع بخشي از ژست او را تشکيل مي‌دهد دنبال راه حلي است؛ اما چون معمولا حين راه رفتن اين موضوع را خودش متوجه نمي‌شود، عادت خميده راه رفتنش ديرتر اصلاح مي‌شود؛ مگر اين که هر لحظه يک آينه جلوي خودش داشته باشد يا کسي در کنارش راه برود و مداوم به او تذکر دهد! در اين حالت تنها راه حل براي اصلاح شيوه راه رفتن اين فرد مي‌تواند استفاده از وسيله‌اي کوچک مثل يک نوار چسب روي شانه اين فرد باشد. به محض اين که حالت ايستادن فرد خميده شد اين نوار چسب آويزان مي‌شود و فرد متوجه مي‌شود که حالت ايتسادنش تغيير کرده است!


 


کسب موفقيت


با اين مثال احتمالا اکنون متوجه شده‌ايد که احتمالا مهم‌ترين بخش در ايجاد عادات و رفتار جديد در ما خودآگاهي ما نسبت به آن عمل باشد. هر زمان که نسبت به يک رفتار زودتر آگاه شديم و بازخورد سريع‌تري دريافت کرديم همه چيز بهتر مديريت مي‌شود.


سادگي و حذف عوامل بازدارنده انرژيتان


بهترين راه براي افزايش بازدهي افراد، حذف عواملي است که به زبان ساده انرژي افراد را مي‌کِشند! اين به همان قانون 20/80 برمي‌گردد. قانوني که طبق آن 80 درصد موفقيت و نتايج ناشي از انجام يک کار به دنبال صرف فقط 20 درصد از انرژي و توان ما به دست مي‌آيد! البته اين موضوع نبايد باعث شود که فکر کنيم فقط به محدوده خاصي از انرژيمان نياز داريم و از به کارگيري باقي آن صرفه‌نظر کنيم!


 


براي تعيين مسير زندگي درست اينجا را کليک کنيد


دانشگاه زندگي همراه شماست


تا به حال شنيده‌ايد که مي‌گويند شرط يادگيري ماندگار تمرين و تکرار است؟ ساليان سال انسان‌ها از تجربه‌اي که با استفاده از حواس شش‌گانه خود به دست مي‌آوردند فنون و هنرهاي مختلفي را مي‌آموختند؛ اما اکنون تمرکز بيش‌تري روي جنبه‌هاي مختلف يادگيري صورت مي‌گيرد و همه چيز از يک تجربه حسي فراتر رفته است. آموزش و يادگيري مهارت‌هاي مختلف نظير شنا، موسيقي، نقاشي و ورزش‌هاي مختلف به تمرين نياز دارد و در طول اين تمرين و تکرار است که تجربه‌ها به دست مي‌آيند. سخنراني هم از اين قاعده مستثني نيست و براي يک ارائه موفق، روش تمرين سخنراني مهم است.


سخنراني بر خلاف ساير مهارت‌هايي که به صورت فردي مي‌توانيم به سطح توانمندي خود پي ببريم به مخاطباني نياز دارد که بتوانند فن بيان و نحوه ارائه سخنراني توسط ما را ارزيابي کنند. بسياري از سخنرانان تمرين و تکرار را پيش از شروع سخنراني بيهوده و غيرضروري مي‌دانند؛ اما تمرين سخنراني رمز بزرگ شدن و برقراري ارتباط بهتر با مخاطبان است. به علاوه براي داشتن سخنراني مسلط تمرين و تکرار لازم است.


اگر صفر تا صد مراحل سخنراني را پيش‌بيني کرده‌ايد چند ساعت تا چند روز قبل از شروع جلسه با استفاده از روش تمريني که در ادامه مي‌خوانيد کاملا ورزيده به استقبال مخاطبانتان برويد.


تسلط بيش‎تر با روش‌هاي تمرين سخنراني


پيش از شروع تمرين، ابتدا لازم است بدانيم اصلا چرا بايد مطالبي را که يک بار ملکه ذهن شده‌اند و تصور مي‌کنيم به خوبي در ذهن ما تثبيت گشتند را با تمرين و تکرار دوباره بازگو کنيم؟


تسلط بيش‎تر با روش‌هاي تمرين سخنراني


حذف عبارت‌هاي بيهوده و اداي بهتر کلمات با تمرين


خيلي وقت‌ها متن سخنراني حاوي جملات و کلماتي است که معمولا هنگام بيان آن‌ها با مشکل تپق زدن در سخنراني و گرفتگي زبان رو به رو مي‌شويم. اصلا خيلي از کلماتي که در متن سخنراني به کار رفته‌اند هنگام روخواني آرام و بي‌صدا، به راحتي تلفظ مي‌شوند اما وقتي که با صداي بلند آن‌ها را بيان مي‌کنيم انگار ساختار کلمه عوض شده و همه چيز براي ما تازه و غريب مي‌شود.





مشاهده مقاله  5 نکته نجات‌بخش براي برنامه ريزي بهتر سخنراني




تمرين سخنراني و کسب آمادگي پيش از شروع سخنراني باعث مي‌شود خيلي از اين عبارات بيهوده را از متن حذف کنيد و در کنار آن کلمات را با صداي بلند، کامل و واضح تلفظ نماييد.


اندازه‌گيري سطح انرژي سخنران با تمرين و تکرار


انرژي سخنران اولين چيزي است که مخاطب بدان توجه مي‌کند. سخنراني که با دلمردگي و خستگي روي صحنه بايستد عاملي مي‌شود تا مخاطب بلافاصله از ساير افراد علت را جستجو کند. با صداي بلند سخنراني کردن و شبيه‌سازي سخنراني پيش از آغاز رسمي آن کمک مي‌کند تا به سطح انرژي خود پي ببريم و آن را در صورت نياز افزايش دهيم.


محاسبه زمان با تمرين سخنراني


هر چه قدر که در زمينه فن بيان و سخنراني باتجربه‌تر مي‌شويد بهتر متوجه مي‌شويد که براي يک سخنراني ده‌ دقيقه‌اي چند کاراکتر لازم است، تعداد اسلايدها در سخنراني چه طور بايد باشد و با توجه به مقياس زماني سخنراني سرعت خود را تنظيم کنيد.


کاهش استرس با تمرين و تکرار


حتي يک بار تمرين بيش‌تر کمک مي‌کند تا آشفتگي و ترس از سخنراني در سخنران کم‌تر شود.


 


مسير زندگي خود را بشناسيد


دانشگاه زندگي را کليک کنيد


اين مقاله بهترين نکته‌ها را در قبال هديه‌دادن ارائه مي‌کند _ نه فقط براي سن و جنسيت خاصي، بلکه براي همه!. ما در وب‌سايت و تجارتي که داريم، هر روزه شاهد ردوبدل‌شدن هزاران هزار هديه در روز هستيم و در اين اثنا، نکات آموزنده‌اي را آموخته‌ايم.


هم? ما روز تولد عزيزمان را به‌عنوان بهترين روز سال در نظر مي‌گيريم، اما گاهي اوقات تبديل به ترسناک‌ترين روز سال مي‌شود.


مي‌دانيد که منظورم چيست؟ منظورم انتخاب هديه است.


همسر شما خواهد گفت: (اوه من چيزي نياز ندارم). اما اين حرف قطعاً حقيقت ندارد. به‌علاوه، مسئله فقط همسر شما نيست. دوستان‌تان، پدرومادرتان، عموها و خاله‌ها و عمه‌ها و دايي و والدينِ همسرتان و بي‌شمار افراد ديگري که منتظر هدي? شما هستند. ممکن است بخواهيد از آن‌ها بپرسيد که به‌عنوان هديه دوست دارند چه‌چيزي را دريافت کنند، و اگر خيلي‌خيلي خوش‌شانس باشيد، شايد حقيقت را بشنويد. که صميميت و نزديکيِ بي حدومرزي را مي‌طلبد. از طرفي، شما هم دوست نداريد به‌خاطر حراج يک کلوپ ويدئويي، فيلم‌هاي تخفيف خورده‌ي جنگ ستارگان را براي‌شان بخريد.


اين مقاله بهترين نکته‌ها را در قبال انتخاب هديه ارائه مي‌کند _ نه فقط براي سن و جنسيت خاصي، بلکه براي همه!. ما هر روزه شاهد ردوبدل‌شدن هزاران هزار هديه در روز هستيم و در اين اثنا، نکات آموزنده‌اي را آموخته‌ايم و دوست داريم تا با شما در ميان بگذاريم.


انتخاب هديه



  1. هديه را با اتفاق جالبي همراه کنيد. سعي کنيد در نوع کادوکردن، خلاقيت به خرج دهيد. به‌جاي اين‌که مثل هميشه و طبق عادت، کاغذ کادويي را دور هديه‌تان بپيچيد، به هديه مثل يک تجرب? جالب بيانديشيد _ و مطمئن شويد که از آن لذت خواهند برد. هديه‌تان را پنهان کنيد و به او سرنخ‌هايي براي پيدا کردنش بدهيد. به جاي دادنِ يک کارت هدي? ساده، رازي را در يکي از کتاب‌هاي مورد علاقه‌اش پنهان کنيد و کدهاي مخصوصي به او بدهيد. يا هديه‌اش را در يک عروسک ? بزرگ جاي دهيد، به همين سبب براي دسترسي به هديه بايد يک عمل جراحي کامل روي عروسک پياده کند. هيچ‌وقت لذتِ بازکردنِ کادو را دست کم نگيريد. گاهي اوقات، کميت، کيفيت را پوشش مي‌دهد. يعني حتي کادويي هرچند کودک، با بسته‌بندي بزرگ و جالب مي‌تواند خيلي غافلگيرکننده‌تر باشد.

  2. حالا يک تجرب? واقعي خلق کنيد. همسرتان عاشق يک بازيگر خاص است؟ فيلم‌هاي او را خريداري کرده و پوسترش را دارد؟ پس براي او بليط سينمايِ جديدترين فيلم آن بازيگر را خريداري کنيد. يکي از بهترين هديه‌هايي که داده‌ام، معماهايي قدم‌به‌قدم بود که فرد مورد نظرم را به رستوران هدايت کرد. سپس براي او يک پاستاي غول‌آسا خريدم (غذاي مورد علاقه‌اش) و به بعد از آن به سرگرمي‌هاي مورد علاقه‌اش پرداختيم.

  3. ليستي از مواردي که فرد مورد نظرتان به آن‌ها علاقه دارد يا او را تعريف مي‌کند بنويسيد. اين ليست را تاجايي که مي‌توانيد طويل‌تر بنويسيد _ حداقل دو دقيق? کامل روي آن وقت بگذاريد و هرچه‌قدر مي‌توانيد در آن مطلب پر کنيد. سپس هرچيزي که ممکن است به اين مطالب مربوط باشد را _ چه کوچک و چه بزرگ _ کنار آن‌ها يادداشت کنيد.                                                                             انتخاب هديه                                                                                                                                          شما که قرار نيست تمام آن‌ها را بخريد، اما در اين صورت ايده‌ي بسيار مهيجي به ذهن‌تان خواهد رسيد که در غير اين صورت اصلاً امکان خطورش وجود نداشت. اين کار باعث مي‌شود تا فرد مورد نظر بفهمد که شما چقدر انسان متفکري هستيد و براي او ارزش بسياري قائليد.

  4. به گذشته نگاه کنيد. شايد فرد مورد نظر شما به تازگي از دانشگاه فارغ‌التحصيل شده باشد، پس مدرک او را در قاب زيبايي براي به نمايش گذاشتن کادو دهيد. يکي از مشتريان ما به فرد ديگري، نقاشي‌اي از سگ او که سال پيش مرده بود را هديه داد. بگذاريد کودکي‌شان دوباره زنده شود. يکي از مشتريان ما که مجبور شده بود دستگاه نيتندو64 خود را بفروشد، يکي ديگر را کادو گرفت.

  5. از خودتان بپرسيد که فرد مورد نظرتان به چه ‌چيزي نياز دارد. ممکن است بگوييد که اطرافيان شما به چيز خاصي نياز ندارند. اما مشکل همين است، هم? آدم‌ها هميشه نياز خاصي به يک وسيله يا شيء را دارند. چيزي که يک تاجرِ مشغول نياز دارد چيست؟ خب احتمالاً زمان. هزاران وسيله وجود دارد که باعث مي‌شود دوستان‌مان، زندگي روزمره‌ي آسان‌تري داشته باشند. حتي مي‌توانيد از نزديکان يا دوستان مشترک‌تان براي چند پيشنهاد ساده کمک بگيريد. خواهرتان به مدرسه پرستاري مي‌رود؟ پس براي او کيت وسايل پرستاري را بخريد. وقتي سطح فکري خود را متعارف‌تر کنيد، قطعاً زاوي? ديد شما نيز گسترده‌تر مي‌شود.

  6. در انتخاب هديه اندکي فضولي به خرج دهيد. بيشترِ مردم يک ليست از آرزوهاي خود در سايت آمازون يا سايت‌هاي مشابه دارند. اين روش براي زماني که هيچ‌کدام از موارد قبلي به ثمر ننشست، عملي است. بسياري از افراد خوشحال مي‌شوند اگر شما وسيل? مورد علاقه‌شان را حتي بدون اين‌که از آن‌ها بپرسيد به ايشان ارزاني داريد _ حتي گاهي وقت‌ها خودشان هم يادشان مي‌رود که چه‌قدر به اين وسيله علاقه يا نياز داشته‌اند. در صفحات مجازي آن‌ها دنبال سرنخ بگرديد.

  7. کمي از خودتان مايه بگذاريد. اين بار به جاي اين‌که هديه از خواست و علايق آن‌ها شکل بگيرد، از خود شما سرچشمه مي‌گيرد. يک اثر هنري خلق کنيد، چند بيت شعر بگوييد يا براي‌شان شال گردن ببافيد، مطمئنم منظور اصلي‌ام را متوجه شديد. حالا اين مورد را با موارد قبلي مقايسه کنيد.

  8. باعث خنده‌شان شويد. مثلاً اگر شخصي علاق? وافري به سيب زميني دارد، 10 کيلو سيب زميني به او هديه دهيد. هديه براي مفرح ساختنِ فرد است. چه کاري مفرح‌تر از خنديدن؟

  9. خيرخواهانه رفتار کنيد. خب، واقعاً کسي وجود دارد که به هيچ وسيله‌اي نياز نداشته باشد؟ من که باور نمي‌کنم، اما اگر شما اين‌طور فکر مي‌کنيد، اشکالي ندارد. اگر آن‌ها به چيزي نياز ندارند، افراد زيادي بيرون از محدوده‌ي شما هستند که به بي‌شمار وسيله نياز دارند. چيزي را که فرد مورد نظرتان به آن علاق? شديدي دارد پيدا کنيد، و آن را صدقه دهيد. آيا او عاشق سگ ها است؟ مثلاً مي‌توايند به يکي از مؤسسات حمايت از حيوانات کمک کنيد. هزاران مراکز خيريه وجود دارد که با ذاغه نشيني، درمان بيماري‌هاي لاعلاج، توانبخشي و درمان اعتياد به مواد مخدر و غيره سروکله مي‌زنند. هديه‌اي بدهيد که براي آن‌ها هدفي والا را تداعي کند.


مسير زندگي را کليک کنيد


براي خواندن مقالات بيشتر اينجا را کليک کنيد


حتما شما هم متوجه برخي از قفسه‌هاي کتاب شده‌ايد که دو دو طرف و پشت به کتاب‌هايي که چيده شده‌اند حاوي حائل يا تکيه‌گاه هستند. از منظر فيزيکي، اين حائل في يا چوبي که مقابل کتاب‌ها در هر رديف کتابخانه قرار مي‌گيرد باعث انسجام و کنار هم قرار گرفتن کتب مي‌شود. اما از منظر زيبايي‌شناختي نقش اين حائل فراتر است و به چينش کتاب‌ها تقارني زيبا و محسوس مي‌دهد که اغلب از ديدگاه بيننده خوشايند است؛ چون به خواننده اين حس را القا مي‌کند که اين دسته از کتاب‌ها خاص‌تر هستند و به آن‌ها توجه ويژه‌ي داشتيم. سخنراني‌ها هم دقيقا مثل کتاب‌هايي که در يک قفسه در کنار هم قرار مي‌گيرند به چنين حائلي نياز دارد. حائلي که براي پشتيباني از ايده‌ها و حرف‌ها در سخنراني ضروري به نظر مي‌رسد.


روش‌هاي پشتيباني از ايده‌ها و حرف‌ها در سخنراني


منظور از حائل در سخنراني تکيه‌گاه يا پشتيباني است که مي‌تواند از بدنه سخنراني حمايت کند و در صورت نياز آن را اثبات کند. شروع و پايان سخنراني با استفاده از عناصر مشابه و مشترک نظمي هنري و تقارني دلچسب را به اول و آخر آن مي‌بخشد. اصلا با استفاده از همين ترفندهاي پشتيباني از ايده‌ها و حرف‌ها در سخنراني است که ممکن است مخاطب به خاص بودن و مستند بودن گفته‌هاي ما ايمان بياورد و به اين شکل توجه ويژه‌تري به روند سخنراني داشته باشد.


پشتيباني از ايده براي اثبات ادعايي که در سخنراني داريم روشي ظريف است و اين ديدگاه را در مخاطبان به وجود مي‌آورد که سخنران با دقت زيادي به جزئيات موضوع پرداخته است. نتيجه چنين رويکردي در سخنران افزايش اعتماد مخاطبان و باورپذيري هر چه بيش‌تر ادعاهاي شما در سخنراني است. براي اين که با اين تکنيک آشنا شويد همراه ما بمانيد.





مشاهده مقاله  با شناخت ريشه هاي ترس ،دلواپسي هايتان را حين حرف زدن در جمع دور بريزيد!




روش‌هاي پشتيباني از ايده‌ها و حرف‌ها در سخنراني


استراتژي‌هاي زيادي براي پشتيباني از ايده‌ها در سخنراني وجود دارد که پيش از اين به برخي از آن‌ها در معرفي ترفندهاي پشتيباني از ايده براي ماندگار کردن سخنراني پرداختيم. اين که از چه راهي براي حمايت از ايده اوليه و اصلي سخنراني استفاده کنيم کاملا به موضوع سخنراني و زمينه بحث بستگي دارد. استفاده از روش‌هاي رنگارنگ براي پشتيباني و حمايت از ايده اصلي سخنراني مثل قرار دادن کتاب رمان در کنار کتاب‌هاي علمي است. پس يک روش را به خوبي شناخته و آن را به کار بگيريد.


پشتيباني از ايده‌ها با استفاده از دو داستان


يکي از ساده‌ترين ايده‌هايي که اتفاقا بارها و بارها در برررسي اهميت داستان در سخنراني بدان پرداختيم همين قصه‌هاي کوتاهي است که بايد به صورت خلاقانه و هوشمندانه بازگويي شوند. اما چرا دو داستان؟


در ابتدا سخنراني، سخنران موضوع را با استفاده از يک داستان کوتاه و بي‌انتها آغاز مي‌کند. سخنران در اين مرحله کل داستان را تعريف نمي‌کند و فقط سرنخي به مخاطب مي‌دهد تا از سير و کليات داستان خبردار شود. در اين بخش کاراکترهاي اصلي و چالش مهم داستان به تصوير کشيده مي‌شود بعد از آن هسته اصلي سخنراني است که توسط سخنران بيان خواهد شد.


روش‌هاي پشتيباني از ايده‌ها و حرف‌ها در سخنراني


در مرحله بعدي يعني انتهاي سخنراني به آن چه که از کل داستان باقي مانده است مجددا پرداخته مي‌شود تا يک نتيجه روشن به دست آيد. در صورتي که براي آغاز و پايان سخنراني از داستان جهت پشتيباني از ايده و حرف‌هايتان استفاده مي‌کنيد بايد دقت داشته باشيد که:



  1. کل داستان به ايده شما مرتبط باشد و آن چه که مي‌گوييد به نحوي با موضوع اصلي سخنراني گره خورده باشد. به عنوان مثال اگر موضوع سخنراني دنبال کردن آرزوهاي کودکي در جواني است قطعا بايد کاراکتر اصلي داستان شما فردي باشد بلندپرواز که در پي آرزوهاي خود تلاش مي‌کند

  2. در بخش اول سخنراني صرفا معرفي کوتاهي از داستان داريم و اين که چه طور مسير داستان عوض مي‌شود را در پايان سخنراني بحث مي‌کنيم


براي يافتن مسير زندگي بهتر کليک کنيد


با دانشگاه زندگي همراه شويد


وقتي يک سخنران مبتدي از من مي پرسد چگونه مي توانم مهارت هاي برقراري ارتباط موثر را با آموزش سخنراني ياد بگيرم و فن بيان خود را بهبود ببخشم؟ من به ياد جمله اي از البرت هوبارد ( نويسنده، ناشر، فيلسوف و هنرمند آمريکايي) مي افتم که ميگفت: «تنها راه براي يادگيري صحبت کردن, صحبت کردن و صحبت است و صحبت کردن و صحبت کردن ، و صحبت کردن و صحبت کردن و صحبت کردن .” البته که تنها راه براي بهتر شدن در هر چيزي, تا جايي که تبديل به جزئي از وجود ما شود, تکرار است. اما نکات بسيار زيادي نيز وجود دارد که با رعايت آنها مي توان ارتباط موثر در سخنراني داشته باشيم.


ارتباط موثر در سخنرانيارتباط موثر در سخنراني


برنامه ريزي براي برقراري ارتباط موثر در سخنراني


نوشتن يک شرح کلي از هدف و نتيجه اي که مي خواهيد از سخنراني تان بگيريد, اولين کاري است که بايد براي آماده کردن متن سخنراني انجام دهيد. فرقي نميکند که سخنراني تان 10 دقيقه اي است و يا 10 ساعته ، بايد “شرح هدف” بنويسيد. شرح هدف پاسخ به اين سوال است که : ” مخاطب من چه کسي است و مي خواهم سخنراني ام چه تاثيري بر روي او داشته باشد؟” سپس هر آنچه که فکر مي کنيد احتمال دارد بگوييد را بنويسيد. به ياد داشته باشيد، دليل سخنراني تنها آموزش و يا به اشتراک گذاشتن اطلاعات نيست. بلکه وادار کردن افراد به تفکر و تحت تاثير قرارد دادنشان براي پذيرش تغيير است.


بهبود بخشيدن مهارت هاي ارائه مطلب


اگر دو قسمت اول ارتباط موثر در سخنراني, اهميت دادن به موضوع و آماده سازي باشد، بايد قسمت سوم را به تمرين و بهبود مهارت هاي ارائه مطلب اختصاص داد. پس با گوشي موبايلتان از تمرين سخنراني خود فيلم بگيريد. سپس آن را تماشا کنيد. از حالات صورت و حرکات بدنتان وقتي حرف ميزنيد يادداشت بر داريد. هنگامي که خودتان را نقد ميکنيد، بسيار سختگير باشيد. به ياد داشته باشيد، هر چقدر در مورد خودتان صادقانه تر نقد کنيد و ايرادات خود را پيدا کنيد، سريع تر به مهارت هاي برقراري ارتباط موثر دست خواهيد يافت.





مشاهده مقاله  به سبک چرچيل حرف بزنيد، با اسلوب لينکلن بايستيد!




خيلي سخت نگيريد


در يک سخنراني, مردم دوست دارند به حرف هاي کسي که جالب, آرام و راحت صحبت مي کند گوش دهند. در مکالمات روزمره ما هيچ مشکلي با “خودمان” بودن نداريم. اما به محض اينکه قرار باشد بايستيم و سخنراني کنيم يکباره همه چيز تغيير مي کند. به جاي اينکه تمرکزمان را روي صحبت کردن بگذاريم دائما فکرمان را با جمعيتي که قرار است برايشان صحبت کنيم مشغول ميکنيم. براي تبديل شدن به يک سخنران تاثير گذار بايد عکس عمل کنيد! کافيست به مخاطبين به چشم يکي از دوستانتان نگاه کنيد. فرقي نمي کند براي دو نفر صحبت کنيد يا دو هزار نفر, همچنين تفاوتي ندارد در مورد آخرين دستاوردهاي هسته اي صحبت مي کنيد يا موضوعات روزمره. تنها بايد خودتان باشيد!


به فيدبک ها توجه کنيد


به رفتار مخاطبان دقت کنيد. انعطاف پذير باشيد و واکنشهاي خود را با آن ها تنظيم کنيد. اگر اين کار را انجام ندهيد توجه مخاطبين را از دست خواهيد داد.


از روي متن نخوانيد


مطالبي که مي خواهيد بگوييد را به خاطر بسپاريد. براي اين کار مي توانيد از نقشه ذهني سخنراني استفاده کنيد. يکي از فنون سخنراني موثر , حفظ ارتباط چشمي با مخاطب است. اگر دائما بخواهيد از روي متن بخوانيد اين تماس را از دست خواهيد داد.


به شروع و پايان سخنراني توجه کنيد


اکثر مردم از شنيدن يک سخنراني که با “امروز قصد دارم در مورد  X با شما صحبت کنم”؟ شروع شود؛ لذت نمي برند. در عوض، در شروع سخنراني از يک آمار تکان دهنده، يک قصه ي جالب و يا يک نقل قول کوتاه استفاده کنيد. همچنين سخنراني تان را با يک خلاصه و نتيجه گيري به ياد ماندني پايان ببخشيد.





مشاهده مقاله  11 نکته کليدي شناخت دروغگوها با کمک فن بيان




ارتباط غير کلامي


ارتباطات غير کلامي پيام زيادي را به مخاطب انتقال مي دهد. حرکات عصبيتان را حذف و يا کنترل کنيد. حرکات غير مرتبط و نا به جا از وضوح انتقال ايده گوينده به مخاطب مي کاهد و باعث حواس پرتي او مي شود.


تجسم کنيد


خصوصيت مشترک بين افراد موفق دنيا اين است که تماميشان قبل از رسيدن به موفقيت اهداف خود را تجسم کرده بودند. مثلا يک فروشنده موفق هميشه بسته شدن معامله جديدش را تصور و پيش بيني ميکند و يا يک قهرمان المپيک هميشه موفقيت خود و شکستن رکورد جهاني را تجسم کرده است؛ اين روش براي سخنراني موثر و فن بيان خوب نيز جواب مي دهد. بهترين راه براي مبارزه با استرس سخنراني و تبديل شدن به سخنراني موثر اين است که در مکاني که هيچ کس ديگري غير از شما نمي تواند آن جا را ببنيد تمرين کنيد, ذهنتان!  اگر بتوانيد بر يک پايه منسجم سخنراني تان را تجسم کنيد، ذهنتان به سخنراني کردن واقعي عادت خواهد کرد و خيلي زود از شر استرس و اضطراب سخنراني خلاص خواهيد شد.


 


براي مقالات بيشتر کليک کنيد


سايت دانشگاه زندگي شما را ياري مي کند


هرکسي تا به حال يک دوست خودخواه، يک عضو خانواده‌ي خودخواه يا يک همکار خودخواه داشته. اما سوال اصلي اين است که چه چيزي باعث بروز اين صفت مي‌شود؟


اختلال رفتاريِ خودخواهي کودکان وابسته به تجربيات فرد و فضائي است که در آن رشد يافته. هم? انسان‌ها در مقام يک کودک، براي دريافت راهنمائي و تاييد، به پدر و مادر خود نگاه مي‌کنند. بيشتر ماها در وضعيتي بزرگ شديم که مي‌خواستيم دقيقا مثل پدر يا مادرمان باشيم يا باعث افتخار آن‌ها شويم يا تصميمات مارا تاييد و تشويق کنند.


متاسفانه بعضي کودکان در فضائي پرورش مي‌يابند که حتي کارها و تصميمات اشتباه آن‌ها نيز مورد تاييد قرار مي‌گيرد. اما در وضعيتي ديگر، کودک مجبور است براي جلب توجه والدين خود، سعي کند در هرکاري بهترين شود تا از سمت و سوي آن‌ها مورد تاييد و تقدير قرار بگيرد. حالا فرض کنيد که اين روند بهترين‌شدن براي کودک ابداً تمامي ندارد، و همچنين در ناخودآگاهش اين‌طور ثبت مي‌شود، که عشق و علاق? والدينش به او تحت شرايط خاصي است.


دوست داشته‌شدن توسط والدين بهترين تجربه ‌ي است که يک کودک مي‌تواند در زندگي خود داشته باشد، اما در بعضي موارد، والدين کودکان خود را در راه‌هايي که به خوشحالي آن‌ها ختم مي‌شود حمايت نمي‌کنند. آن‌ها فقط در اعمالي کودک خود را حمايت مي‌کنند که بتوانند براي همسايه و خانواده‌شان، درباره آن کار لاف بزنند و به آن ببالند.


اين‌گونه کودکان نيز از حسِ علاق? ثابت و بي‌شرط محروم هستند و تا وقتي که والدين از ظلم خود آگاه نشوند، فرد از لذت‌بردن از کودکي‌اش خيلي دور است. اين مسئله در شخصيت وي نهادينه مي‌شود که ارزش‌ها و اهداف خودش هيچ اهميتي ندارند، چيزي که اهميت دارد علاقه و توجه والدين است.





مشاهده مقاله  برترين تکنيک هاي تربيت کودکان که هر پدر و مادري بايد بداند




خودخواهي کودکان


خانه‌هايي که بيشتر از يک کودک را در خود جاي مي‌دهند عموما شامل والديني خودخواه هستند که کودکان را برعليه هم مي‌شورانند. اين والدين خودخواه براي تشويق يکي از آن‌ها به پايين‌کشيدن و تنزل درج? ديگري اقدام مي‌کنند و اين باعث تشديد خودخواهي کودکان مي شود.


اگرچه اين عمل هميشه ثابت نيست، يعني يک هفته برادر تنزل پيدا کرده و خواهر تجليل مي‌شود، و هفت? بعد برعکس. کودکاني که در اين فضا رشد مي‌کنند اصولا يک درگيري احساسي با خودشان دارند، مثلا تصميم آن‌ها براي خوشحال‌کردن والدين‌شان از يک سو، حس تحقيرشدن از اين‌که نتوانسته‌اند انتظارات والدين‌شان را برآورده کنند نيز از سوي ديگر، حال در پشت اين احساسات، نمونه‌هاي ديگري مثل عصبانيت از خود که چرا قادر به برآورده‌کردن انتظارات والدين نبوده، يا به عبارت ديگر رنجش از خود به سببِ شکست و حس تحقيرشدن از اين‌که توانايي خوشحال‌کردن والدينش را ندارد.


کودکان اين‌چنيني فکر مي‌کنند که فقط وقتي بي‌نظير باشند ارزشِ دريافت علاق? والدين را دارند. با توجه به اين نکته که هيچ‌کس بي‌نظير نيست، اين هدف مي‌تواند آن‌ها را به آشفتگي‌هاي احساسي و رنجش‌هاي مداوم از نَفس رهنمون کند.


 


مقالات روانشناسي خانواده را کليک کنيد


بسياري از کودکان در خواندن، نوشتن و مسائلي که به يادگيري و رياضيات مربوط مي‌شود، دچار مشکل هستند. اما اين موضوع ضرورتاً نشانه اختلال يادگيري نيست. زيرا بچه‌هاي داراي اختلال، نشانه‌هاي خاصي دارند و در طول زمان، پيشرفت خاصي نمي‌کنند. البته نشانه‌ها براي افراد مختلف هستند. در ادامه همراه دانشگاه زندگي باشيد.


در ادامه به نشانه‌هاي عمومي اختلال يادگيري در کودکان اشاره مي‌کنيم. توجه کنيد که اين نشانه‌ها فقط براي افزايش اطلاعات شما هستند و نمي‌توان آن را به هر فردي که نشانه‌ها را داشت، ربط داد.


اختلال يادگيري


نشانه‌هاي عمومي افرادي که دچار اختلال يادگيري هستند، عبارتند از:



  • مشکل در خواندن و نوشتن

  • مشکل در رياضي

  • حافظه بسيار ضعيف

  • مشکل در توجه و تمرکز کردن

  • مشکل در پيروي از مسيرهاي مشخص

  • دست و پا چلفتي بودن

  • مشکل در گفتن زمان (اينکه ساعت چند است)

  • مشکل در منظم بودن


 


کودکي که داراي اختلال يادگيري است، احتمال دارد که يک يا چندتا از اين نشانه‌ها را نيز داشته باشد:



  • انجام کاري بدون تفکر به عواقب و نتايج آن

  • مشکل در تمرکز يا به راحتي پرت شدن حواس

  • مشکل در گفتن کلمات يا ابراز عقايد و تفکرات

  • ضعف در تحصيل به صورت هفتگي و روزانه

  • صحبت مانند کودکي که کوچک‌تر از اوست؛ مثلاً استفاده از جملات و عبارات کوتاه، يا ناتمام گذاشتن جملات

  • مشکل در گوش دادن به صحبت‌ها

  • مشکل در درک کلمات يا مفاهيم


اختلال يادگيري کودکان


فقط همين علايم براي تشخيص اختلال در يادگيري، کافي هستند. لازم به ذکر است که فقط متخصصان قادر هستند، اين اختلال را تشخيص دهند و افراد عادي بايد از اين کار، بپرهيزند. هر نوع از اختلال يادگيري، نشانه‌هاي خودش را دارد. در ادامه چند نوع اختلال يادگيري رايج را ذکر کرده‌ايم:





مشاهده مقاله  آيا کودکان هم مي‌توانند خودخواه باشند؟ خودخواهي کودکان




Dyslexia – ديسلکسيا


افراد داراي اين اختلال، معمولاً در برقراري ارتباط مابين جملات و صداها يا تشخيص کلمات، ناتوان هستند.



  • مشکل در فهم اينکه ديگران چه مي‌گويند

  • مشکل در سازمان‌دهي خوانشي و گويشي

  • تاخير در صحبت کردن

  • مشکل در ابراز احساسات و عقايد

  • مشکل در يادگيري کلمات جديد (توسط خواندن يا گوش دادن)

  • مشکل در يادگيري زبان خارجي

  • مشکل در يادگيري ريتم و موسيقي

  • سرعت خواندن بسيار کم

  • مشکل در درک سوالات و پيروي از مسيرهاي مشخص

  • مشکل در يادآوري شماره تلفن، آدرس و به طور کلي شماره‌هايي که ترتيب دارند

  • مشکل در تشخيص جهت چپ و راست


مقالات مسير زندگي را دنبال کنيد


براي ديدن ادامه مطلب کليک کنيد


احتمالاً شما هم شنيده‌ايد که اکثر مادران پس از زايمان با يک سري از احساسات منفي و درآميخته محاصره مي‌شوند. اين مسئله که مادر پس از زايمان فرزند خويش احساس ناراحتي، نگراني يا خستگي بکند کاملاً طبيعي و متعارف است.


تقريباً 80 درصد از مادران تا يک يا دو هفته بعد از زايمان اين احساس را با خودشان حمل مي‌کنند. اين نوع از افسردگي کاملاً عادي است و پس از يا دو هفته رفع مي‌شود.


اگرچه که اين احساسات و نشانه‌ها براي تمام مادران يکسان است، اما افسردگي پس از زايمان يک موضوع کاملاً جداگانه است.


افسردگي پس از زايمان بسيار قدرتمندتر و ماندگارتر از احساسات اشاره شده است. اين نوع از عارضه، تقريباً 15 درصد از مادراني که براي اولين يا چندمين بار زايمان مي‌کنند را در بر مي‌گيرد.


افسردگي پس از زايمان مي‌تواند احوالات مادر را با تغييرات گوناگوني در بر بگيرد، و خستگي و نااميدي را به او تزريق کند. شدت و تنوع اين نوع از احساسات منفي نه تنها در هر فرد تفاوت دارد، بلکه ممکن است روز به روز تغيير کنند.


افسردگي پس از زايمان نبايد ساده انگاشته شود. اين نوع از افسردگي بسيار جدي است و فقط با راه‌هاي درماني ثابت شده مي‌توان به آن فائق آمد.


افسردگي پس از زايمان


و اما نشانه‌هاي افسردگي پس از زايمان چيست؟


اگرچه که احساس خستگي و دمدمي مزاج بودن پس از زايمان کاملاً طبيعي است، اما افسردگي پس از زايمان بسيار فراتر از اين‌ها مي‌رود. نشانه‌هاي اين بيماري متنوع و متعدد هستند و مي‌توانند تمامي ابعاد زندگي يک مادر را پوشش دهند.


اگر شما هم مبتلا به افسردگي پس از زايمان باشيد، پس احتمالاً با يک يا چند مورد از موارد زير آشنايي داريد:


احساس ناراحتي داريد و به وفور گريه مي‌کنيد بدون اينکه حتي دليلش را بدانيد.


احساس خستگي زيادي داريد اما نمي‌توانيد بخوابيد.


بيش از حد مي‌خوابيد.


نمي‌توانيد غذا خوردن را متوقف کنيد و يا اصلاً هيچ علاقه‌اي به غذا خوردن نداريد.


دردها و امراض غير قابل توضيحي در بدن‌تان داريد.


نمي‌دانيد که چرا پر از استرس و عصبانيت و برانگيختگي هستيد.


احساسات شما بدون هشدار قبلي و به صورت ناگهاني تغيير مي‌کنند.


احساس مي‌کنيد غير قابل کنترل هستيد.


در يادآوري مسائل به مشکل برمي‌خوريد.


نمي‌توانيد درست تمرکز کنيد يا تصميمات ساده را بگيريد.


هيچ علاقه‌اي به چيزهايي که قبلاً دوست‌شان داشتيد نداريد.


احساس مي‌کنيد که هيچ حس خاصي براي کودک‌تان نداريد و نمي‌دانيد که چرا آن‌طور که فکر مي‌کرديد پر از حس لذت و شادي نيستيد.


همه‌چيز آشفته کننده و نااميد کننده به نظر ميايد.


احساس بي‌ارزشي مي‌کنيد و خودتان را مقصر مي‌دانيد.


احساس مي‌کنيد که نمي‌توانيد حرف‌هاي‌تان را به کسي بزنيد چرا که اگر اين کار را کنيد، فکر مي‌کنند که مادر بدي هستيد و فرزندتان را از شما خواهند گرفت، پس همه‌چيز را در خودتان مي‌ريزيد.


دل‌تان مي‌خواهد از همه‌چيز و همه‌کس فرار کنيد.


تفکرات منفي‌اي براي آسيب زدن به خود يا فرزندتان داريد.


 


ممکن است دوستان يا اعضاي خانواده‌ي شما متوجه شوند که از آن‌ها دوري مي‌کنيد و به فعاليت‌هاي اجتماعي نمي‌پردازيد و يا به سادگي، ديگر خودتان نيستيد.


نشانه‌هاي افسردگي پس از زايمان تا چند هفته بعد از زايمان بروز مي‌کنند. گاهي مواقع، ممکن است که افسردگي پس از زايمان تا چند ماه هيچ اثري از خودش به جاي نگذارد. نشانه‌هاي اين عارضه ممکن است براي يک يا دو روز رفع شوند و دوباره بازگردند. اما بدون درمان کامل، اين نشانه‌ها مدام بدتر و بدتر مي‌شوند.


 


براي مشاوره در زمينه روانشناسي خانواده کليک کنيد


هروالديني دوست دارد که فرزنداني موفق و خوشحال را تربيت کند.


اما در اين زمينه، آموزش‌ها و کلاس‌ها و روش‌هاي بي‌شماري وجود دارند.


به حرفِ چه کسي بايد گوش کرد؟


کدام روش از همه‌ مفيدتر است؟


17 راه علمي براي پرورش فرزندان شاد که اعتماد به نفس بالايي داشته و از بهترين نحوه‌ي تربيت برخوردارند.




  1. براي پرورش فرزندان شاد در وهل? اول بايد خودتان دست به کار شويد؛ خودتان را به فردِ خوشحال‌تري تبديل کنيد.




مشکلات احساسي و رواني در والدين مي‌توانند از راه‌هاي مختلفي به کودکان نيز منتقل شوند، و احتمالاً هم? ما اين را مي‌دانيم. در اين اوضاع، شما نه تنها نمي‌توانيد فرزندان شادي را به بار بياوريد، بلکه به عنوان يک پدر و مادر، تأثير و نفوذ کم‌تري بر روي فرزند خود داريد. دوتن از برجسته‌ترين روان‌شناسانِ عرص? کودک در اين باره نظر جالبي مي‌دهند: (والدين خوشحال، فرزندان خوشحالي خواهند داشت.) آن‌ها در ادامه براي اثبات اين نظريه، يک آزمايش علمي راه انداختند و در آن، از کودکان تنها يک سوال پرسيدند: (اگر مي‌توانستي يکي از آرزوهايت را راجع به والدينت برآورده کني، چه آرزويي مي‌کردي؟)


جوابِ آن‌ها چه بود؟ نه، اين‌که والدين‌شان وقتِ بيشتري با ايشان بگذارنند جزو جواب‌هاي‌شان نبود. و نه حتي دعوا کردن يا دادنِ آزاديِ بيشتر به کودکان هم در ليست جواب‌ها جايي ندارد. آرزوي آن بچه‌ها اين بود که اي کاش والدين‌شان، کم‌تر خسته و مضطرب بودند. بنابراين، چه کاري براي تبديل شدن به فردي شادتر لازم است؟ جواب در دستان شماست، به آن عمل کنيد.




  1. هر زمان که توانستيد به مناسبتي خانوادگي جشن بگيريد.




خانواه‌هاي شاد خانوادهاي هستند که به خاطر اتفاقات بزرگ و کوچک به دور يکديگر جمع شده و جشن مي‌گيرند: اين اتفاق مي‌تواند تمام شدنِ يک هفت? کاري و وسخت باشد، مي‌تواند يک نمره‌ي خوب، روزِ اول مدرسه، يک ترفيع کاري، يک تعطيلات خاص و يا يک همايش و فستيوال باشد. اين نوع جشن‌ها مي‌توانند در حدِ رفتن به پارک باشند، يا اگر در توان داريد، يک مهمانيِ غافل‌گير کننده به راه بيندازيد. يادتان باشد که خانواده‌هاي شاد بچه‌هاي شادي را تحويلِ جامعه و جهان مي‌دهند، پس جشن گرفتن را به عنوان يک هدف براي خودتان قرار دهيد.


تربيت فرزندان شاد




  1. روابط خود را در صدرِ اولويت‌ها قرار دهيد




متخصصان در اين باره مي‌گويند: (خانواده‌هاي که مدام بر روي فرزندان‌شان متمرکز شده‌اند، سببِ ايجادِ والديني خسته و مضطرب و عصبي، و بچه‌هايي پرتوقع مي‌شوند. ما والدين، امروزه حاضريم تا هرچيزي را _ حتي ازدواج‌مان را _ به خاطر فرزندان‌مان فدا کنيم. بزرگ‌ترين هديه‌اي که مي‌توانيم به کودکان‌مان هديه دهيم، يک رابط? سالم و عاشقانه با مادرشان است.)


من متخصص ازدواج نيستم، اما تا جايي که مي‌دانم، اين کارها مي‌توانند به افزايش استحکام رابطه‌تان منجر شوند (اين نکات براي من و همسرم بسيار مفيد واقع شده‌اند):


در روز حداقل دوبار همديگر را در آغوش بگيريد


با لذت و شورِ تمام از يکديگر استقابل کنيد


از يکديگر تعريف و تمجيد کنيد


دست‌هاي يکديگر را اغلب بگيريد


شب‌هايي را براي تنها ماندن و زنده‌کردنِ عاشقانه‌هاي قديمي تعيين کنيد


در روز حداقل بيست دقيقه با يکديگر حرف بزنيد


هر روز بگوييد: (دوستت دارم)


 


براي پيدا کردن مسير زندگي درست کليک کنيد


با سايت دانشگاه زندگي همراه شويد


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

بانک پایان نامه های روانشناسی arvandplast فروش اقساطی آیفون سریر کامپیوتر Ted دانلود موزیک,سایت موزیک,موزیک ایرانی شناخت شيخيه و بابيت و بهائيت Maria