مسير زندگي، مسير تجربيات تلخ و شيريني است و از اين تجربيات هرگز راه فراري نبوده و نيست. حتي گاهي در طول زندگي متوجه اين تجريبات نميشويم ولي به مرور زمان نظير يک جمله بزرگ روي تابلوي ذهني ما حک ميشوند؛ انگار که از آنها درسهاي بزرگي گرفتهايم. تجربياتي مثل پيروزي بر يک مريضي نگرانکننده، به هم خوردن يک رابطه طولانيمدت و عميق، مورد خيانت قرار گرفتن و يا سواستفادههاي مالي، از دست دادن يا به دست آوردن شغل، از دست دادن عزيزترين افراد در طول عمرمان، ماموريتهاي مختلفي که در طول زندگي به ما محول ميشوند و …همه اين موارد تجربه اثرگذار و مهمي هستند که بخشهاي مختلف زندگي ما را به طور عميقي متحول ميکنند؛ حتي اگر مثل کسب همان تجربه، متوجه آثار و نشانيهاي آن روي بخشهاي مختلف روح و جسم خود نباشيم!
دوران کودکي با تمام شور و نشاطي که دارد مرحلهاي بسيار حساس در زندگي آدمي است که هرگونه تجربه مثبت يا منفي در آن، ميتواند تأثيرات عميقي را در بزرگسالي به همراه آورد. دوران بزرگسالي هم متاثر از همين آثار ممکن است تاثيرات خوب و بدي روي دوران ميانسالي و پس از آن داشته باشد. همان طور که ميبينيد تجربيات ما همانند زنجيرهاي به هم پيوسته هستند که وقتي ثبت ميشوند راه گريزي از آنها نيست.
برخي از تجربيات اثرگذارتر و خاصتر از تجربيات ديگر در مسير زندگي ما هستند. امروز تصميم داريم 4 تجربه اثرگذار را که عميقا زندگي ما را متحول ميکنند بررسي کنيم. تجربياتي که با توجه به حساسيت بُعد رواني ما، بايد از همان ابتدا در رقم خوردن آنها دقت بيشتري داشته باشيم.
در زندگي همه ما ممکن است حوادثي ناگوار و خارج از کنترل اتفاق بيافتند که ما را وحشت زده و درمانده نمايند و يا احساس نماييم که مغلوب شده ايم. ممکن است دچار حادثه رانندگي شويم و يا شاهد يک حادثه دردناک باشيم. بعضي از افراد مانند آتش نشان ها، پليس و پرسنل آمبولانس مجبور هستند بيشتر با اين حوادث روبرو شوند و شاهد صحنه هاي دلخراش مرگ يا آسيب شديد به ديگران باشند. با اين وجود بيشتر مردم مي توانند با چنين حوادثي بدون هيچ کمکي کنار بيايند. اگر واکنش جسمي و رواني افراد به اتفاقات و تجربيات تلخ براي ماهها يا سالها ادامه يابد اختلالاتي در تمام ابعاد زندگي ايجاد ميشود که تصميم گرفتيم به 4 تجربه اثرگذار در اين مورد بپردازيم.
در طول دوران زندگي تجربيات منفي و ناراحتکننده معمولا چالشبرانگيز هستند. يکي از اين تجربيات از دست دادن کار يا منع درآمدي اصلي فرد در طول زندگي مستقل يا مشترک او ميباشد. شرايطي خاص که فرد را مجبور ميکند به چند و چراهاي زيادي جواب بدهد. از يک طرف ممکن است اين تغيير در زندگي فرد باعث يک تلنگر ميشود تا از راههاي ديگري مسير کسب درآمد خود را عوض کند يا رويکرد خود را نسبت به کسب وکار عوض کند. مثلا فردي که شغل خود را از دست داده، رويکرد گذشته را نسبت به آن کسب وکار ندارد و تصور ميکند يک کسب و کار خودگردان شخصي بهتر از هر نوع فعاليت اقتصادي براي او مفيد واقع خواهد شد.
مسير زندگي را اينجا دنبال کنيد
درباره این سایت