مثل معروفي وجود دارد که ميگويد افراد پيش از سخنراني آماده هستند تا شلاق بخورند اما در مقابل ديگران حاضر نشوند؛ اين در حالي است که در پايان آن حاضر هستند گلوله بخورند و به کار خود ادامه دهند! براي خيليها سخنراني دستِ کمي از جنگها و کشمکشهاي داخلي يک کشور ندارد. در چنين شرايطي هر بخش از بدن ساز خودش را ميزند و هماهنگ کردن متن با آن چه که واقعا روي صحنه اتفاق ميافتد تقريبا غيرممکن ميشود. سخنرانان بزرگي مثل هانري واردپيچر در ابتدا از سخنراني کردن هراس داشتند اما به سبب شرايط شغلي و مسائلي که با آن درگير بودند مجبور شدند بين تمام بخشهاي بدن اتحاد ايجاد و به اين وسيله کمتر دست و پاي خود را در سخنراني گم کنند. کارشناسان بر اين باور هستند که شکستها، ترسها و هراسهاي ناشناخته بيهوده ما ناشي از باور اشتباه ميان سخنرانان است که تحرک را از سخنراني ميگيرد و تمام نقشههاي يک سخنران را نقش بر آب ميکند.
پيش از اين اشتباهات نابخشودني در سخنراني را مرور کرديم و دانستيم که بي هدف سخن گفتن، عدم ايجاد اين اشتياق در مخاطب، تنبلي و حرص بيش از حد سخنران از جمله عواملي هستند که باعث شکست او ميشوند. به جز اين اشتباهات گاهي سخنران مغلوب تصورات مردود در سخنراني ميشود که خيلي زود بايد رد آنها را از ذهن بزدايد. هنوز هم باورهاي اشتباه ديگري ميان سخنرانان وجود دارد که خيلي از سخنرانان بدان گرفتار هستند. در ادامه مروري خواهيم داشت به برخي از اين باورهاي غلط و سپس راههاي دوري جستن از هر يک را بررسي ميکنيم.
بخشي از باورهاي غلطي که در ذهن سخنرانان وجود دارد و در آنها به عادت تبديل شده است را با هم ميخوانيم:
ارائه يک سخنران بايد معتبر، اصيل و کاملا طبيعي باشد. يک باور اشتباه ميان سخنرانان اين است که مخاطبان بيشتر به سخنران پرسروصدايي که تمايل به خودنمايي و شوخطبعي دارد توجه نشان ميدهند و از اين رو سخنران کم کم از خود واقعي و طبيعي خود فاصله ميگيرد و شبيه به هر سخنران ديگري ميشود که از او الگو گرفته است.
در اطراف شما فردي آرام و کاملا درونگرا وجود دارد که تا زماني که با او صحبت نکنيد، او هم لب به سخن نميگشايد؟ اگر چنين فردي را در اطراف خود ميشناسيد حتما ديدهايد وقتي شروع به صحبت کردن ميکند همه سکوت اختيار نموده و شش دانگ حواسشان را به سمت او متمرکز ميکنند. تجربه نشان داده است که اين وضعيت روحي و چنين سکوتي که بعد از مدتي به اين شکل شکسته ميشود خيلي بيشتر از يک سخنران پرهياهو که با سعي دارد با حرکات تصنعي جلب توجه کند، مطلوب مخاطبان واقع ميشود.
هرگز در طول ارائه يک سخنراني يک شخصيت جديد از خود ايجاد نکرده و به جادوهايي که فکر ميکنيد به واسطه آنها ممکن است بر مخاطبان پيروز شويد تکيه نکنيد!
به ياد داشته باشيد که مخاطب به يک سخنران واقعي واکنش نشان ميدهد؛ سخنراني که همان طور که در صحنه سخنراني حاضر ميشود در زندگي واقعي خود نيز حضور داشته باشد. به همين منظور براي از بين بردن اين باور اشتباه ميان سخنرانان به خودتان در زندگي واقعي فکر کنيد. در زندگي خود چه شکلي هستيد؟ چه شخصيتي داريد؟
طراحي و تنظيم عنوانها اسلايدها در سخنرانيها يکي از مهمترين بخشهاي بصري ميباشد که استفاده بيش از حد از بالتها يا اسلايدها آن را ضعيف ميکند. اين باور غلط بين همه وجود دارد که تمامي اسلايدها بايد در يک قالب ثابت و واحد تنظيم شوند و به يک شکل باشند. و اين دقيقا همان چيزي است که باعث ميشود پاي سخنراني بلنگد!
بالتها بخش ديگري هستند که به صورت مکرر در تهيه اسلايدها مورد استفاده قرار ميگيرند اما در حقيقت وجود اين نقطههاي توپر بزرگ در هر يک از اسلايدها و در تيم حجم منطقي نيست.
در صورتي که اطلاعات جزئي زيادي داريد که فکر ميکنيد شايد برخي به اين دادهها نياز دارند ميتواند يک فايل متني را به صورت سند در انتخاب پاورپوينت ضميمه کنيد و آن را در اختيار همه قرار دهيد. به اين روش ميتوانيد از به کارگيري بالتها به صورت مکرر جلوگيري کنيد. علت اين کار هم مشخص است؛ پاورپوينت تنها ابزاري بصري براي نمايش چکيدهاي از مطلب يا عناوين به مخاطب است؛ نه يک گزارش چندين و چند صفحهاي!
به جاي استفاده از بالت و اسلايدهاي بياثر، از تصاوير با کيفيت عالي استفاده کنيد. دقت کنيد که کيفيت تصاوير خيلي بيشتر از متون در خاطر مخاطب باقي ميمانند
برخي از پاورپوينت تحت عنوان “رسانه نگاه” ياد ميکنند. رسانهاي که بايد با نگاه لحظهاي مرور شود به اندازه همان نگاه هم زمان ميبرد تا طراحي شود
براي خواندن مقالات فن بيان اينجا را دنبال کنيد
درباره این سایت