همه ما فکر ميکنيم اين جمله “يک شبه موفقيت به دست آوردن” چيزي جز يک تله بزرگ براي ي يک عده افراد سودجو نيست؛ اما آيا در واقعيت هم چنين است؟ در حالي که همه ما معمولا چنين رويکردي در مسير کسب موفقيت در زندگي داريم اما بيش از هر چيز روي موفقيتها و عادتهاي کوتاه مدت تمرکز داريم. اصلا همه ما به دنبال يک ميانبر هستيم تا اين مسير کوتاهتر/ سادهتر شود و زودتر نتيجه را ببينيم. شايد به همين دليل باشد که يک دانشآموز براي قبولي در دانشگاه از کلاسهاي متعدد استفاده ميکند تا مسير رسيدن به موفقيتش سادهتر شود، يک فارغالتحصيل به جاي يادگيري مهارت به صورت انفرادي در کلاسهاي مهارتآموزي شرکت ميکند و خلاصه اين که همه ما از هر نوع ابزار موجود در اطرافمان براي کوتاه کردن مسير زندگي استفاده ميکنيم.
البته که نقش اهداف بزرگ در انگيزه و رسيدن به موفقيت را نبايد ناديده بگيريم؛ اما همواره راهکارهايي وجود دارند که ميتوانند به ما در مسير کسب موفقيت در زندگي شتاب دهند. ترفندهايي که حتي در شرايط محدوديت زماني و امکانات به ما کمک ميکنند.
شايد بهتر باشد هر يک از اين ترفندها را يک شتابدهنده يا تقويتکننده رفتاري بناميم؛ چون به مرور به يک عادت يا رفتار تبديل شده و از راه تغيير رفتاري باعث موفقيت افراد ميشوند.
ست گودين، کارآفرين آمريکايي ميگويد: بهترين راه براي ايجاد رفتارهاي طولانيمدت، بازخوردهاي کوتاهمدت هستند؛ اما اين به چه معنا است؟
گودين اعتقاد دارد که هر چه سريعتر بتوانيم يک بازخورد و نظر را درباره عملکردمان دريافت کنيم سريعتر ميتوانيم به تنظيم و تغيير و بهبود رفتارمان بپردازيم. شايد به همين دليل باشد که ما خيلي از رفتارهايمان دير تغيير ميکنند. بگذاريد اين موضوع را با يک مثال ساده تشريح کنيم:
تصور کنيد فردي را که معمولا خميده و دولا دولا راه ميرود و عادت ندارد کاملا صاف و استوار بايستد. اين فرد براي درمان اين مشکل در ظاهر خود که در واقع بخشي از ژست او را تشکيل ميدهد دنبال راه حلي است؛ اما چون معمولا حين راه رفتن اين موضوع را خودش متوجه نميشود، عادت خميده راه رفتنش ديرتر اصلاح ميشود؛ مگر اين که هر لحظه يک آينه جلوي خودش داشته باشد يا کسي در کنارش راه برود و مداوم به او تذکر دهد! در اين حالت تنها راه حل براي اصلاح شيوه راه رفتن اين فرد ميتواند استفاده از وسيلهاي کوچک مثل يک نوار چسب روي شانه اين فرد باشد. به محض اين که حالت ايستادن فرد خميده شد اين نوار چسب آويزان ميشود و فرد متوجه ميشود که حالت ايتسادنش تغيير کرده است!
با اين مثال احتمالا اکنون متوجه شدهايد که احتمالا مهمترين بخش در ايجاد عادات و رفتار جديد در ما خودآگاهي ما نسبت به آن عمل باشد. هر زمان که نسبت به يک رفتار زودتر آگاه شديم و بازخورد سريعتري دريافت کرديم همه چيز بهتر مديريت ميشود.
بهترين راه براي افزايش بازدهي افراد، حذف عواملي است که به زبان ساده انرژي افراد را ميکِشند! اين به همان قانون 20/80 برميگردد. قانوني که طبق آن 80 درصد موفقيت و نتايج ناشي از انجام يک کار به دنبال صرف فقط 20 درصد از انرژي و توان ما به دست ميآيد! البته اين موضوع نبايد باعث شود که فکر کنيم فقط به محدوده خاصي از انرژيمان نياز داريم و از به کارگيري باقي آن صرفهنظر کنيم!
براي تعيين مسير زندگي درست اينجا را کليک کنيد
دانشگاه زندگي همراه شماست
درباره این سایت